You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
L
Lunaria در نوشتهی نمایه
DELARAM نظر داد.
متشکرم☺️
-
L
نام داستان:آوای گور.
نام نویسنده: سبا مولودی.
خلاصه داستان:نورا در انباری عجیب و غریب گورستانی متروکه گیر افتاده است، جایی که بوی مرگ و...
-
L
پارت:۱
جز سیاهی چیز دیگری نمی بینم، میتوانم حس کنم که الان روی صندلی هستم، کلاه پارچه ای سیاهی بر سرم کشیده اند و دستانم را محکم بسته...
-
L
پارت:۲
یک سایه از پنجره مستطیلشکل با میلههای وسطش عبور کرد. نگاهی انداختم، اما هیچچیز آنجا نبود. از پنجره پیدا بود که کمکم هوا تاریک...
-
L
پارت:۳
روی دیوارهای ترکخورده، نوشتههایی با گچ سفید را دیدم: «تو قربانی بعدی هستی. به تعداد کشتهشدگان، ارواح میان. چهار روز زندانی در...
-
L
پارت:۴
به در رمزدار نزدیکتر شدم. کتیبه ای که روی آن نوشته شده بود: ۱۳۳۵
یک شکاف در زیر کتیبه دیدم. آن را برداشتم و کلیدی کهنه را پیدا...
-
L
پارت:۵
لورا ناپدید شد و من در گورستان بودم. نور صبح از لابهلای مه غلیظ گورستان سرک میکشید، انگار خورشید هم جرئت نداشت این گورستان...
-
L
Lunaria در نوشتهی نمایه
Saba molodi نظر داد.
ممنونم. ☺️