انجمن رمان نویسی راشای

منم از این دسته‌م که ایده زیاد تو ذهنم میاد در حد دیوانه وار
ولی به قلم درآوردنشون انرژی و زمان‌بره برام وگرنه مثل باقی دوستان تند تند نوشته بودم

من ایدشم ندارمغصه تاپیکامو گرفتم
هیچی همشون میره تو اون چیزه یادم‌رف اسمشو همونجا ک نمیشه دیدتشون دیگ
هعییی
بچه های قشنگم

از من همشون اتمام یافته هست درحال تایپ ندارم چیزی

عهههه میگم چ سریع میذارید

دقیقااااا
البته منم قبلا تندتند می‌نوشتم، الان دیگه نه

پیر شدیم دیگه ننه هعییی جوونی

شقایق یه کاری نکن یه لقمه‌ی چپت کنم
گشنمم هست الان

@Aseman
به شخصه دلم برای قلمت تنگ شده
استارت رمانتو که زدی خیلی خوشحال شدم
یادته مقدمه رمانتو خوندم الان می‌شنومش میگم یادش بخیر صدام بچه‌تر بود

منم گشنمهههه از صبح بودم دانشگاه ک کارای اخر ارشدمو کنم و مدرک نحسو بگیرمممم
خدایا صبرررر

امان از کارای اداری -_-
واقعا هم خدا صبرت بده