چرا برخی مجرمان بعد از جنایت به زندگی عادی برمیگردند؟
☆زندگی دوگانه☆
تصور کن یه نفر صبح با بچههاش صبحانه میخوره، سر کار میره، و شب با دوستاش میخنده، اما یه راز تاریک داره: اون یه جنایتکاره. چطور ممکنه؟ مجرمانی مثل جان لیست، که تو سال ۱۹۷۱ خانوادشو تو آمریکا کشت و بعد ۱۸ سال با هویت جدید...
سفری که به پایان نرسید...
سفری که به پایان نرسید
دسامبر ۲۰۱۸، اوکلند، نیوزیلند. گریس میلن، یه دختر ۲۲ساله بریتانیایی با لبخند پرانرژی، کولهپشتیشو برمیداره و تو خیابونای شلوغ اوکلند قدم میزنه. گریس عاشق سفر بود و تازه از پرو اومده بود. شب قبل از تولد ۲۲سالگیش، با یه مرد به اسم جسی کمرون-کمپ...
چرا برخی قاتلان زنجیرهای به جنایات خود اعتراف میکنند؟
♤لحظه اعتراف♤
تصور کن تو یه اتاق بازجویی سرد، یه قاتل زنجیرهای روبروی کارآگاه نشسته و یهو شروع میکنه به اعتراف به قتلهایی که سالها مخفی کرده. چرا؟ قاتلایی مثل جفری دامر یا تد باندی، که دهها نفر رو کشتن، گاهی خود به خود همهچیز رو لو...
◇شب مرموز در قایق◇
نوامبر ۱۹۸۱، جزیره کاتالینا، کالیفرنیا. ناتالی وود، ستاره ۴۳ساله هالیوود با چشمای گیرا و لبخند معروفش، تو قایق تفریحی "اسپلندور" با شوهرش رابرت واگنر، کریستوفر واکن (بازیگر) و ناخدا دنیس داورن داره یه آخر هفته رویایی رو میگذرونه. اما شب، بعد از یه شام پرتنش، ناتالی غیبش...
چرا برخی قاتلان زنجیرهای به پلیس نامه مینویسند؟
[بازی با پلیس]
تصور کن یه قاتل زنجیرهای تو تاریکی قایم شده، ولی بهجای سکوت، قلم برمیداره و برای پلیس نامه مینویسه. چرا؟ قاتلایی مثل زودیاک یا دنیس ریدر (BTK) با نامههاشون پلیس رو مسخره میکردن، سرنخهای گمراهکننده میدادن، یا حتی از...
اشتباهات مرگبار
انجمن راشای
بازی با پلیس
تأثیر بر جامعه
سبامولودی
نیاز به دیده شدن
چرا برخی قاتلان زنجیرهای به پلیس نامه مینویسند؟
کاراگاهپرونده
کنترل و قدرت
1:ربوده شدن امی
2:کشف جسد و شوک جامعه
3:تحقیقات طولانی و بنبست
4:پیشرفت DNA و عدالت
5:چرا قاتل امی را انتخاب کرد؟
6:تأثیرات بر جامعه
7:سؤال از خوانندگان
8:نظر شخصی
اطلاعات کلی
شرح پرونده
تصور کن یه روز بهاری تو خیابونای آروم فولهام لندن، یه زن جوون و خندون داره از ماشینش پیاده میشه که بره خونه. جیل داندو، مجری محبوب برنامههای بیبیسی مثل «Crimewatch»، همون زنیه که همه تو انگلستان باهاش خاطره دارن. اما درست جلوی در خونهاش، یه نفر از پشت سر نزدیکش...