به نام خدا
️

امروز در خدمت یکی از نویسندههای محترم راشای هستیم و میخوایم بیشتر با ایشون آشنا بشیم

خانم @طلایه عزیز

آثار چاپی ایشون:
1- صندوقچهی دل
2- مرا بخوان برای تو مینویسم
3- قلپ تپندهی این خانه
امیدوارم از خوندن مصاحبه لذت ببرید
__________________
سلام و درود خانم طلایه عزیز؛ لطفا خودتون رو معرفی کنید:__________________
درود بر شما و خانواده راشای
فاطمه انصاری هستم با نام هنری (طیفا - جهت فعالیت ادبی و هنری)
یوزر نیم من تو تمام این 10 سال گذشته در انجمنهای رمان نویسی طلایه بوده و هست.
متولد 5 مهر سال 78 هستم. کاردانی الهیات و کارشناسی گرافیک دارم.
خانم انصاری تجربه تون از اولین بار که دست به قلم شدید رو برامون بگید:
اولین بار وقتی 12 ساله بودم شروع کردم به نوشتن خوابهایی که میبینم.
وقتی به خودم اومدم دیدم یه کتاب دست ساز درست کردم که داخلش داستانهای جور واجوره
از همون زمان تو مسابقات کتابخوانی و داستان نویسی مدرسه شرکت کردم و تا الان جسته گریخته یه چیزایی نوشتم.
هدفتون از نوشتن چیه؟
خلق کردن دنیا، شخصیتها و بازتاب انرژی و احساسات مورد علاقهم.
معمولا هم دوست دارم یه درسی تو هر داستانی که مینویسم گنجونده بشه
و حتما محتوای اصلی نوشتههام عبرت آمیز باشه
یا دست کم قدر یک کلمه هم که شده به اطلاعات مخاطب اضافه کنه.
وقتی برای اولین بار کتاب چاپ شدهتون رو دستتون گرفتید چه حسی داشتید:
از اونجایی که علاوه بر نوشتن، طراحی جلد و صفحه آراییش هم با خودم بود
طبیعتا روی ابرا سیر میکردم


دوستامم جمع شدن با هم یه جشن کوچولو گرفتیم و مجددا کلی عکاسی

تجربهتون از اولین کتاب چاپیتون رو بگید:
اولیش صندوقچه دل بود که توسط انتشارات انجمن خودمون چاپ شد.
مثل هر کار دیگهای خصوصا کارهای اداری سختیهای خودش رو داشت
ولی خداروشکر موفقیت آمیز و رضایت بخش بود.
قشنگترش اینکه با @فاطمه تاجیکی انجامش دادم.
اینکه توسط خودمون کتابها چاپ بشن واقعا تجربهش شیرینیه
که امیدوارم سهم تک تک نویسندهها بشه

تا حالا تجربه چاپ کتاب با کادر مدیریت راشای رو داشتید؟ میزان رضایت خودتون رو در این باره بگید:
بله معاون انتشارات انجمن بودم. هماهنگیها و طراحی جلد و صفحه آرایی رو به عهده داشتم.
رضایت صد از صد

چاپ کتاب یا فایل مجازی کدوم بهتره؟
اگه عصر گذشته بود قطعا جواب بی برو و برگشت کتاب بود!
ولی الان متاسفانه خصوصا با توجه به مصرف بی رویه از کاغذ و به هدر رفتن کلی درخت
هزینههای سرسام آور چاپ و مجوز، بهانههای بنی اسرائیلی ارشاد و اقتصاد ضعیف کشور؛
امکان چاپ کتاب برای نویسنده و خریدش برای مخاطب واقعا سخت شده.
مسلما فایل مجازی گزینه مناسبتریه... ولی خب هیچی کتاب نمیشه.
در عرصهی نویسندگی کی بیشتر تشقویقتون کرد؟
مامانم

دبیر و اساتیدی که در دوران تحصیلیم داشتم.
چه مدرسه چه دانشگاه.
آیا طی مدتی که در عرصهی نویسندگی فعالیت داشتید و دارید شده ازتون نقد بشه؟ چه برخوردی داشتید؟
نقد که یک بار درخواست دادم و راضی بودم چون واقعا نکات آموزنده و سازندهای رو بهم گوشزد کرده بودن.
اما باقی انتقادات در واقعیت نقد ادبی نبودن... تراوشات ذهنهای مریضی بودن که علاقهی زیادی داشتن برای جبران
کمبودهاشون امید و انگیزهی دیگران رو تخریب کنن، روی ویرانیهاشون قدم بردارن و با افتخار سر بالا بگیرن.
که البته بعد گذشت چند سال شاهد بودیم که به جایی نرسیدن چه بسا که پسرفتها داشتن.
خلاصه که نقد فقط ادبیش خوبه اونم توسط متخصصش!
الباقی که با زبان کوچه بازای، توهین و تمسخر نظرات پر غرضشون رو بالا میارن رو اصلا نباید توجهی بهشون کرد.
توجه کردن به امثال اینها فقط باعث ریشه دارتر شدن حرص و حسدشون میشه.
دستاوردی برای نویسنده نداره.
آیا در حال حاضر در حال نوشتن هستید؟ لطفا از آثار در حال تایپتون برامون توضیح بدید.
یه مجموعه دلنوشته به اسم کنج احساس دارم که برمیگرده به 4 سال پیش
دارم ادامهش میدم تا به جایی که مطلوبم هست برسه.
در مورد رمان هم؛ به طور جدی هنوز شروع نکردم. فعلا روی پی رنگ چندین ایدهی مدنظرم کار کردم تا به نوبت بهشون رسیدگی کنم.
مشکل اساسی من تو نوشتن اینه که ایده زیاد دارم و توان جسمی و وقتم پاسخگوی همزمان یا با فاصلهی کم از هم
به قلم درآوردنشون نیست. هنوز راه حلی براش پیدا نکردم. اگر کسی از دوستان تجربهش رو داره و راهی سراغ داره
که بشه این مسیر پیچ در پیچ رو دور زد؛ خیلی خوشحال میشم با هم گفتگویی داشته باشیم تا از تجربیاتش بهره ببرم.
یه جمله کوتاه به دوستانی که میخوان برای اولین بار دست به قلم بشن رو بگید:
مدل تو هر طوری که هست
همون رو به قلم در بیار
نمیگم نرو دنبال یاد گرفتن اصول نوشتن
ولی تمام تلاشت رو بکن تا امضای خودت رو در تک تک نوشتههات داشته باشی.
از نظر من نویسنده یعنی این! ( در جریانم که به جای جمله یه پاراگراف گفتم.


نظرتون در مورد راشای و کادر مدیریتش رو لطفا با ما در میان بذارید.
نظری ندارم جز اینکه عشق منه


یه جمله به کسی که دوستش دارید رو میتونید اینجا بگید.
فسقلی جان
من به خودم افتخار نکردم تا وقتی که تو بهم افتخار کردی و اون روز یکی از قشنگترین روزای عمرم بود.
اگه بخواید یه آرزو واسه مخاطبین عزیز در سال جدید بکنید اون آرزو چیه ؟
از اعماق قلبم آرزو دارم امسال برای همهی ما مردم ایران
سال رسیدنها باشه
خورشید رو زمینمون بتابه و تو کوچهی ما هم عروسی بشه =*)
-----------
ممنونم از شقایق عزیزم که زحمت این مصاحبه رو کشید
و تمام عزیزانی که وقت طلاییشون رو برای خوندن صحبتهای من اختصاص دادن
امیدوارم دقایق دل انگیزی رو سپری کرده باشید.


________________________________
با سپاس از طیفای عزیز بابت همکاری در تهیه این مصاحبه جذاب