❃ دفتر دلنوشته ✎ تاوان | مینا مرادی | دل‌نگار راشای

تاوان | مینا مرادی | دل‌نگار راشای
◀ نام مجموعه دلنوشته
تاوان
◀ نام دل‌نگار
مینا مرادی
◀ ژانر / سبک
تراژدی، عاشقانه

پناه

نویسنده و دل‌نگار راشای
نویسنده راشای
دل‌نگار راشای
تاریخ ثبت‌نام
2025-04-06
نوشته‌ها
91
پسندها
571
امتیازها
83
محل سکونت
طهران
به نام او...
نام اثر: تاوان
نویسنده: مینا مرادی
ژانر: عاشقانه ـ تراژدی

مقدمه:
دلی که شکست، مانند چینی بندزده می‌شود؛ اما
ترَک‌هایش در ته‌‌وتو‌های قلبم به یادگار می‌ماند.
آخرش را می‌سپارم به دست خدایی که خوب می‌داند،
کجا و چگونه تاوان بگیرد.​
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
در کوچه پس‌کوچه‌های شهر قدم می‌زنم.
خودم را به آن‌ها سپرده‌ام.
می‌خواهم ببینم مرا به کدامین سو خواهند کشید.
زمزمه‌ی زیر لبم آشناست:
یک... دو... سه... چهار... .
ناخودآگاه خود را روی لبه‌ی جدول می‌یابم.
دست‌ها را کمی از بــــغـ.ـــل باز کرده‌ام و از حفظ و بدون لغزش، روی آن راه می‌روم.
می‌توانم حس کنم سنگینی نگاهت را.
می‌دانم باز از جای دنجِ همیشگی به تماشایم ایستاده‌ای.
قدمی بردار به سویم تا باقی راه را،
پروانه‌وار به سمتت پرواز کنم.
چرا از مخفی‌گاهت بیرون نمی‌آیی؟!
پروانه اگر تقلا نکند و پیله را نشکافد که پروانه نخواهد شد.
با تو آموختم بی‌لغزش راه رفتن را؛
اما تاوان ساکن ماندن‌ات این است که ببینی،
بی تو مسیر را طی می‌کنم
و می‌رسم به آرزوهایی که با هم مشق‌شان کردیم.
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
با تو حال دلم همیشه بهاری‌ست.
درختان امّیدم، جوانه‌ی عشق می‌دهند و
قناری‌های عاشق بر شاخه‌هایش لانه می‌سازند.
سبزه‌های دشتِ دلم همیشه سبز و تازه‌اند.
بوی ریحان از آن دورها به مشام می‌رسد!
رودخانه‌ای صاف و زلال‌ همیشه در آن جاری است؛
اما...!
اما تاوان دوست داشتن‌ات را به‌گونه‌ای داده‌ام‌!
دلم را جور‍ِِ ناجوری به شکستن عادت داده‌ای.
برایت دلم را در طبقی گذاشته و پیشکش‌ات کردم
و تو پس زدی!
پس زدی دلی را که برایت آذین بسته‌ بودم!
آذین به عشق، محبت، دوستی، یک‌رنگی... .
ولی تو با یک‌رنگی خو نگرفته‌ای.
در پی و خاک دلت جوانه‌ی غرور کاشته‌ای؛
پس منتظر حاصل غرورت باش که جز
تنهایی و حسرت،
چیزی برداشت نخواهی کرد.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
لبخندی عاریه بر ل*ب داری.
در کوله‌بارت، حسرت به دوش می‌کشی و
چشمانت غمِ دنیا را فریاد می‌زنند.
می‌پنداری که من نمی‌فهمم.
دریغ و صد افسوس که من رج‌ به رجت را از برم!
___________________

در جاده‌ای که سراسر برف است و هوایش بورانی،
تو باید باشی که دلم گرم شود.
وجدان خفته‌ات را بیدار کن.
در هوای دونفره‌ی دلم،
تنهایی یکه‌تازی می‌کند!
____________________

هنگامی که نگاهم با نگاهت تلاقی می‌کند، عجیب‌ترین اتفاقِ هستی، در وجودم شکل می‌گیرد.
عجیب است که در خواب و رویا تو را می‌بینم؟! شاید هم دچار دژاوو شده‌ام!
نیستی؛ اما تو را شریک لحظه لحظه‌هایم می‌دانم.
______________________

پاتک‌های ریز و دُرشتی که از هر سو به جانم روانه شده، نه تنها زمینم نمی‌زند؛
بلکه مصمم‌ترم می‌دارد برای ادامه دادن، نفس...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق با آذرخشِ خواستن آغاز می‌شود و با
جرقه‌ای از شک و دودلی پایان می‌یابد.
عشق هم شده ملعبه‌ی دستِ عاشق‌نماهایی که
تکلیف‌شان را با خود مشخص نکرده،
پای کسی را وارد میدان می‌کنند که نقش رهگذر را دارند.
همیشگی نیستند!
ابدی نیستند!
ماندنی نیستند!
ماندنی کسی ست که به پای خودت و عشقت،
ثانیه‌ها که نه،
سال‌های عمرش را باخته است.
این است تاوان ماندنی شدن!
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
در این برهوت احساس که هر کجا می‌روی چشمی می‌بینی که زیر نظرت دارد،
سست نشو، نلرز؛ محکم باش و برای آرمان‌هایت بجنگ.
طوفان به پا کن؛ اما درونت را لبریز کن از حس آرامش.
نگذار چشمانی که تو را هدف گرفته‌اند، زمین خوردنت را ببینند.
طعمه‌ی خواسته‌هایشان نشو.
دست سمت هر خس و خاشاکی دراز نکن.
گاهی تنها بودن و تنها زیر آوارهای مشکلات لهیده شدن،
می‌ارزد به تکیه دادن به هر دیواری که
خودت هم می‌دانی،
آوار شدن را انتخاب کرده است.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »

باید تو را ببینم. دلم برایت تنگ شده است.

ذره‌ای از وجودم اگر برایت مهم باشد، از خودت خبری به من می‌دهی.
اگر آن‌گونه که می‌گویند: « دل‌‌به‌دل راه دارد»، دلت اندکی به دلم راه داشته باشد، باید بدانی که تنگیِ دلم به مجرای تنفسیِ گلویم، فشار آورده و هرلحظه امکان خفه‌شدنم را می‌دهم.
بغض هم مزید بر علت است.
بغض، تنگیِ دل،‌ آهِ گیر کرده در سینه، همه دست‌‌به‌دست هم داده‌اند تا قبل‌ از دیدن رُخت، بار سفر ببندم و از دنیای فانی به دنیای باقی، نقل مکان کنم.
کاش دلت به دلم راه داشت!
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
پشت و پناه بودن خوب است، عالی‌ست.
قرص و محکم بودن، نشانه‌ی بلندهمتیِ زن بودن است.
دست روی زانوی خود گذاشتن و بلند شدن و ایستادن در برابر ناملایمات روزگار، همه و همه دلی عاشق می‌طلبد.
در صفِ بلند بالای ِخواسته‌ها و آرزوهایی که ردیف کرده‌ای، از آخر، اول نام خودت را نوشته‌ای.
کمرِ خم‌شده‌ی عزیزانت را، با صبر و عطوفتی که به خرج می‌دهی، صاف می‌کنی.
آه!
آه از آن روزی که به خودت می‌آیی و می‌بینی، تاوان پشت و پناه بودن‌ات تنهایی‌ست.
استخوان‌هایت، سنگِ زیرِ آسیابِ بلندهمتی‌ات شده و نرم گشته است.
زانوانت توان ایستادن در برابر قضاوت‌های بی‌جا را ندارد.
عاشق که باشی، تاوان سختی باید بپردازی که از عهده‌ی جانِ بی‌رمق‌ات خارج است.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
در این برهوتِ عاشق‌کُش، چشم به راه نشسته‌ام.
چشم به راهِ دستی گرم، لبخندی پهن و شانه‌ای وسیع، به وسعت تمام تنهایی‌هایم،
به وسعت تمام بغض‌های فرو خورده‌ام، و به وسعت قلب دردمندم.
دستی گرم و حمایت‌گر باشد، تا زمانی که زمین خوردم، دستم را بگیرد. بلندم کند و زانوان خاکی‌ام را بتکاند،
و لبخندی به پهنای تمام کهکشان، ارزانی‌ام دارد.
شانه‌ای باشد که به آن تکیه کنم و تمام بغض‌های فرو خورده‌ام را بشکانم، تا اندکی گلوی زخم خورده‌ام مداوا شود.
هم‌احساسی باشد که پابه‌پای تمام دیوانه بازی‌هایم راه بیاید و «دیوانه» خطابم نکند.
تنهایی، تاوان کدامین جرم مرتکب نشده‌ام بود!؟
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
جاده‌ها همیشه برای رفتن نیستند.
گاهی باید راه رفته را بازگردی و خاطره بازی کنی.
تک‌تکِ صفحه‌های دفتر ِخاطرات ِذهنت را ورق بزنی و رنگی‌ها را جدا
و خاکستری‌هایش را هم جدا ردیف کنی، تا ببینی
در کدامین صفحه، پای دلت لغزیده و خطایی به نام عشق را مرتکب شده‌ای.
آری!
عشق! بزرگ‌ترين خطای دل‌های عاشق است.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
عقب
بالا