غزل ۱: بانگ جان
(در ستایش وصال حق و رهایی از حجاب دنیا)
بند ۱
چو دل از قفسِ تن برون میکشد
سحر، نغمهی جان، فسون میکشد
بند ۲
نه از نای چنگی، که از لحن راز
ندایی که دل را ز خون میکشد
بند ۳
به بوی تو، ای جانِ جانانِ پاک
دلم را تمنّای «چون» میکشد
بند ۴
جهان گرچه در پردهی رنگهاست
نگه، پرده از رازِ دون میکشد
بند ۵
نه زاهد، نه واعظ، نه درویشوار
دل از بادهی عشق، خون میکشد
بند ۶
من و باده و شب، من و سوز نای
که این سوز، تا عرش، برون میکشد
بند ۷
تویی قبلهام، کعبهام، چشمِ تر
که سجادهام، سوی «هون» میکشد
« انجمن رمان نویسی
/
دانلود رمان
/
تک رمان
/
انجمن تک رمان
/
انجمن راشای
»