سورئالیسم؛ جهان رخدادهای ناممکن
در داستانهای سورئالیستی، با اتفاقاتی مواجه میشویم که هیچ منطق عقلانی قادر به توضیح آنها نیست. این ویژگی نهتنها نقطهضعف سورئالیسم محسوب نمیشود بلکه یکی از مهمترین نقاط قوت آن است و باعث تعلیق و کشش بیشتر روایت میشود. برای نمونه، به داستان بازماندگان نوشتهی تام پروتا توجه کنید: در این اثر، ناگهان سه درصد از جمعیت جهان بیهیچ دلیل روشنی ناپدید میشوند و نویسنده کوچکترین توضیح منطقی برای این حادثه ارائه نمیدهد. همین ابهام عمیق، مخاطب را تا آخر داستان درگیر و کنجکاو نگه میدارد. اگر میخواهید درک کنید چطور میشود فضایی سورئال ساخت و روایت کرد، تماشای سریال اقتباسشده از این کتاب توصیه میشود.
این تعلیق، خاصیت مهم سورئالیسم است: جهانی سرشار از نشانهها و رویدادهایی که از منطق روزمره فراتر میروند و هرکدام میتوانند معنایی عمیقتر یا نمادین داشته باشند.
شباهت و تفاوت سورئالیسم و رئالیسم جادویی
سورئالیسم و رئالیسم جادویی، هر دو درونمایهای مشترک دارند: استفاده از عناصر خیالی و ماورایی. در هر دو شیوهی روایت، ما با پدیدهها یا رخدادهایی روبهرو هستیم که در دنیای واقعی غیرممکناند.
اما تفاوت اساسی اینجاست:
• رئالیسم جادویی داستان خود را در جهانی بنا میکند که شبیه جهان واقعی ماست؛ شخصیتها و محیطها آشنا هستند و فقط اتفاقهای عجیب در بستر این جهان آشنا بهطور عادی پذیرفته میشوند. نویسنده کاری میکند که مخاطب آن رخدادهای جادویی را بهعنوان بخشی طبیعی از واقعیت بپذیرد. نمونهی شاخص این سبک، صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز است؛ رمانی که وقایع خارقالعاده در دل زندگی عادی مردم ماکوندو جریان دارند.
• سورئالیسم اما جهان خودش را خلق میکند؛ جهانی که قوانینش با هیچیک از تجربههای واقعی ما همخوانی ندارد. وقایع این داستانها زادهی ناخودآگاه نویسندهاند و آشکارا به ذهن و خیال پیوند میخورند. مخاطب از همان ابتدا میداند که در سرزمینی دیگر پا گذاشته و هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
بنابراین اگرچه این دو ژانر در بهرهگیری از خیال مشترکند، اما جهانبینی و نحوهی نمایش عجایب کاملاً متفاوت است.
نکته پایانی
جنبش سورئالیسم در ادبیات و هنر، عمر کوتاهی بهعنوان یک مکتب رسمی داشت و بهمرور از هم پاشید. اما آثار و تأثیراتش همچنان زنده و پررنگ باقی مانده است. از شعر و داستان گرفته تا سینما و نقاشی، ردپای انقلاب فکری آندره برتون را میتوان بهوفور دید. اگرچه سورئالیسم بهعنوان جنبشی سازمانیافته دیگر وجود ندارد، اما ایدههای آن دربارهی رهایی تخیل و کشف ناخودآگاه، همچنان الهامبخش بسیاری از هنرمندان است.
در این مطلب تلاش کردیم شما را با سورئالیسم آشنا کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان سورئال نوشت. برای نوشتن اثری سورئالیستی، مهمترین گام این است که از چهارچوبهای منطقی فاصله بگیرید، ناخودآگاه ذهن خود را جدی بگیرید و اجازه دهید هر تصویر یا رویداد شگفتانگیز بدون توجیه و سانسور وارد داستانتان شود.
اگر دوست دارید تمرین کنید، پیشنهاد میکنیم به یادداشتبرداری از خوابها و خیالپردازیهای روزمرهتان شروع کنید. این مواد خام، بهترین منبع برای خلق داستانهایی است که نه در دنیای واقعی، بلکه در دنیای ذهن شما امکان وقوع دارند.