(پروندهای بیپاسخ از دل تاریکی)
پرونده ناپدید شدن دوروتی جین اسکات، یکی از اسرارآمیزترین و تلخترین رخدادهای جنایی جنوب کالیفرنیاست که با ترکیبی از ترس، تماسهای رمزآلود و مرگی خاموش، برای همیشه در حافظه عمومی ثبت شده است.
۱. شب حادثه: آخرین نگاه، آخرین حرکت
ناپدید شدن ناگهانی دوروتی پس از کمک به همکارانش:
در تاریخ ۲۸ مه ۱۹۸۰، دوروتی که زنی ۳۲ ساله، آرام و مهربان بود، یکی از همکارانش را که دچار گزیدگی عنکبوت شده بود، به بیمارستان برد. وقتی همکاران مشغول پر کردن فرمهای پذیرش بودند، او گفت ماشین را جابهجا میکند. دقایقی بعد، خودرو دوروتی بهطور ناگهانی با سرعت از برابر بیمارستان عبور کرد. کسی نتوانست راننده را شناسایی کند و هیچ نشانهای از اینکه چه بر سر او آمد، وجود نداشت.
۲. تماسهایی پیش از ناپدیدی: صدایی از تاریکی
تهدیدهایی تلفنی که به کابوسی واقعی بدل شد:
ماهها پیش از این شب سرنوشتساز، دوروتی تماسهای ناشناس و ترسناکی دریافت میکرد. مردی مدعی بود او را زیر نظر دارد، عاشق اوست، و همزمان تهدید میکرد که «او را خواهد کشت» و «تکهتکه خواهد کرد تا هیچکس او را نیابد». تهدیدی که بیشتر شبیه دیالوگ یک فیلم ترسناک بود، اما به واقعیتی وحشتناک تبدیل شد.
۳. اعتراف از آن سوی خط: تلفنی به روزنامه
قاتلی که خود را افشا کرد، اما ناشناس باقی ماند:
چند روز بعد از انتشار خبر ناپدید شدن در روزنامه محلی Orange County Register، فردی تماس گرفت و با لحنی آرام، مدعی شد قاتل دوروتی است. او اطلاعاتی را بیان کرد که فقط فردی آگاه از جزئیات آن شب میتوانست بداند. پلیس باور کرد تماسگیرنده همان فرد مرموز است، اما هیچ سرنخی از هویتش بهدست نیامد.
۴. کابوس مادرانه: تماسهایی که هرگز تمام نشد
مادری که هر هفته صدای قاتل را شنید و سکوت را بلعید:
ورا، مادر دوروتی، تا چهار سال پس از ناپدید شدن دخترش، هفتهبههفته تماسهایی با محتوای تهدیدآمیز یا طعنهآمیز دریافت میکرد. تماسگیرنده ادعا میکرد دخترش را گرفته، کشته یا زنده نگه داشته است. اما تماسها همیشه کوتاه بودند و هیچگاه قابل ردیابی نشدند. ورا فقط سکوت را در آغـ.ـوش گرفت.
۵. کشف حقیقتی تلخ: استخوان، خاکستر و حلقه
پایان امید؛ بقایای دوروتی در بیابانی دورافتاده کشف شد:
در آگوست ۱۹۸۴، چهار سال بعد از ناپدید شدن، بقایایی شامل استخوانهای سوخته و حلقهای از طلا در زمینی در آناهیم کشف شد. آزمایشهای دندانپزشکی تأیید کردند: این بقایا متعلق به دوروتی هستند. پلیس هیچ مظنونی بازداشت نکرد و ماجرا همچنان در هالهای از ابهام باقی ماند.
۶. سایهای بدون چهره: قاتلی بینام در خاطرهها
پروندهای که بسته نشد؛ جوابی که هرگز نرسید:
با گذشت دههها، نه قاتل شناخته شد، نه انگیزهاش. فقط صدایی پشت تلفن، مقداری خاکستر، و قلبی شکسته برای مادری که تا آخرین نفس منتظر پاسخی ماند. پرونده دوروتی همچنان باز است؛ معمایی که هرگز حل نشد و کابوسی که هنوز در ذهنها زنده است.
تصویر منتشر شده از دوروتی:
آخرین ویرایش توسط مدیر: