چرا قتل لیندزی بوزیاک هنوز یه معماست؟
اطلاعات کلی
آغاز ماجرا...
تصور کن یه عصر سرد فوریه تو سانیچ، یه شهر آروم تو کانادا. لیندزی بوزیاک، یه مشاور املاک ۲۴ساله با لبخند پرانرژی، داره برای یه قرار کاری آماده می‌شه. یه زوج ناشناس ازش خواسته‌ن یه خونه لوکس رو نشونشون بده. لیندزی، که همیشه با دقت کار می‌کرد، به دوست‌پسرش، جیسون، می‌گه یه کم حس بدی داره، چون مشتریا تلفنی خیلی عجیب حرف زدن. با این حال، به خونه می‌ره. وقتی جیسون چند دقیقه دیر می‌رسه، لیندزی رو تو طبقه بالای خونه پیدا می‌کنه، با چندین زخم چاقو تو سینه و سر. قاتل یا قاتلا غیبشون زده.پلیس سانیچ تحقیقات گسترده‌ای شروع کرد، ولی پرونده از همون اول عجیب بود. هیچ اثری از ورود اجباری به خونه نبود. تلفن همراه لیندزی، که می‌تونست سرنخ بده، غیبش زده بود. زوجی که قرار بود بیان، از یه شماره ناشناس تماس گرفته بودن و هیچ‌وقت پیداشون نشد. لیندزی دشمن شناخته‌شده‌ای نداشت، ولی کارش تو املاک باعث شده بود با آدمای مختلفی سروکار داشته باشه. این پرونده هنوزم یکی از مرموزترین قتل‌های کاناداست و خانواده لیندزی، به‌خصوص پدرش، جف بوزیاک، هنوز دنبال عدالته.
حدس های پلیس
چون قاتل پیدا نشده، انگیزه‌ها فقط حدس و گمانن. لیندزی تازه تو کار املاک پیشرفت کرده بود و مشتریای پولداری داشت. یه نظریه اینه که قتل به یه معامله املاک ربط داره، شاید یه مشتری عصبانی یا یه رقیب حسود. بعضیا فکر می‌کنن قتل به دنیای مواد مخدر ربط داره، چون چند ماه قبل، یه دوست نزدیک لیندزی تو یه پرونده مواد مخدر دستگیر شده بود. یه نظریه دیگه اینه که قتل شخصی بوده، چون زخم‌ها خیلی عمیق و خشن بودن، انگار قاتل حس نفرت شدیدی داشته.پلیس باور داره حداقل دو نفر تو قتل دست داشتن، چون یه شاهد یه زن و مرد رو دیده که از خونه خارج شدن. تلفن ناشناسی که قرار رو هماهنگ کرده بود، از یه شماره یک‌بارمصرف بود که هیچ ردی به جا نذاشت. روان‌شناسا می‌گن این جور قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده معمولاً کار آدمای باهوش و با انگیزه قویه. اما چرا لیندزی هدف بود؟ این سؤال هنوز بی‌جوابه.
روند قضایی
پلیس سانیچ بیش از ۱۰۰ نفر رو بازجویی کرد، از جمله دوست‌پسر لیندزی، جیسون، که خیلی زود تبرئه شد. چند مظنون، مثل یه تاجر محلی و یه آشنا تو محله، بررسی شدن، ولی هیچ مدرک محکمی نبود. تکنولوژی DNA اون موقع به اندازه کافی پیشرفته نبود و نمونه‌های محدودی که جمع شدن، به جایی نرسید. حتی FBI هم به پرونده نگاهی انداخت، ولی هیچ سرنخ محکمی پیدا نشد. تا سال ۲۰۲۵، پرونده هنوز بازه و جف بوزیاک مرتب با رسانه‌ها صحبت می‌کنه تا قاتل پیدا بشه.یادبودها
قتل لیندزی سانیچ رو شوکه کرد. اون به خاطر مهربونی و سخت‌کوشیش محبوب بود. بعد از مرگش، خانواده‌ش یه وب‌سایت به اسم «عدالت برای لیندزی» راه انداختن که هنوزم فعاله و برای جمع‌آوری سرنخ جایزه گذاشته. یه پلاک یادبود تو پارک نزدیک محل قتل هم به یادش درست کردن که مردم براش گل می‌برن. این پرونده بحث‌های زیادی درباره امنیت مشاورای املاک راه انداخت.سؤال از خوانندگان محترم
فکر می‌کنید چرا قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده مثل قتل لیندزی بوزیاک حل نمی‌شن؟ به نظرتون قاتل یه آشنا بوده یا یه غریبه با نقشه قبلی؟
نظر من
این پرونده مثل یه زخم بازه که هنوز درد می‌کنه. لیندزی فقط یه دختر جوون بود که داشت برای آینده‌ش تلاش می‌کرد، ولی یه نفر با یه نقشه شوم همه‌چیزو خراب کرد. اینکه قاتل یا قاتلا این‌قدر با دقت عمل کردن، منو به فکر می‌ندازه که چقدر تاریکی می‌تونه تو قلب آدما پنهان باشه. امیدوارم تلاشای پدر لیندزی بالاخره جواب بده و حقیقت پیدا بشه. این پرونده بهم یادآوری کرد که باید همیشه حواسمون به اطرافمون باشه، حتی تو کارای روزمره.
آخرین ویرایش: