چرا گرنت آماتو خانوادهاش را نابود کرد؟
اطلاعات کلی
مقتولین: چاد آماتو (۵۹ سال)، مارگارت آماتو (۶۱ سال)، کودی آماتو (۳۱ سال)
شغل مقتولین: چاد و مارگارت (والدین گرنت، پرستار و مدیر)، کودی (برادر گرنت، مربی بدنسازی)
مجرم: گرنت آماتو (Grant Amato)
سن مجرم: ۲۹ سال در زمان قتل
محل وقوع: خانه خانوادگی آماتو، چولوئوتا، فلوریدا، ایالات متحده
زمان وقوع: ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹، اواخر شب
وضعیت پرونده: حلشده، قاتل محکوم شد.
شرح پرونده
تصور کن یه شب سرد ژانویه تو چولوئوتا، یه حومه آروم تو فلوریدا. خونه آماتوها، یه جای گرم و صمیمی پر از خاطرات خانوادگی، تو تاریکی فرو رفته. گرنت آماتو، پسر ۲۹ساله خانواده، که تازه از کار پرستاری اخراج شده، با والدین و برادرش زندگی میکنه. اما زیر این ظاهر معمولی، یه طوفان در جریانه. گرنت ماههاست که به یه مدل وبکم بلغاری به اسم سیلوی وسواس داره و بیش از ۲۰۰ هزار دلار از پول خانواده رو خرجش کرده. وقتی والدینش میفهمن و تهدید میکنن که از خونه بندازنش بیرون، همهچیز بههم میریزه.
صبح ۲۵ ژانویه، وقتی کودی، برادر گرنت، به خونه برمیگرده، والدینشون، چاد و مارگارت، و خودش رو مرده پیدا میکنه: هر کدوم با یه گلوله تو سر. پلیس فلوریدا سریع وارد عمل میشه. اسلحه قتل، یه تپانچه ۹ میلیمتری، تو گاراژ پیداش میشه. گرنت ادعا میکنه اون شب خونه نبوده، ولی شواهد دیجیتال داستان دیگهای میگن: تاریخچه جستوجوی کامپیوترش پر از تحقیق درباره قتل با اسلحه بود، و دوربینهای همسایه اونو شب قتل تو خونه نشون میدن. پیامهای متنی بین گرنت و والدینش نشون میداد که دعواشون بالا گرفته بود. گرنت به خاطر پول و وسواسش به سیلوی، خانوادشو کشته بود. این پرونده به خاطر انگیزه عجیبش، همه رو انگشت به دهن کرد.
صبح ۲۵ ژانویه، وقتی کودی، برادر گرنت، به خونه برمیگرده، والدینشون، چاد و مارگارت، و خودش رو مرده پیدا میکنه: هر کدوم با یه گلوله تو سر. پلیس فلوریدا سریع وارد عمل میشه. اسلحه قتل، یه تپانچه ۹ میلیمتری، تو گاراژ پیداش میشه. گرنت ادعا میکنه اون شب خونه نبوده، ولی شواهد دیجیتال داستان دیگهای میگن: تاریخچه جستوجوی کامپیوترش پر از تحقیق درباره قتل با اسلحه بود، و دوربینهای همسایه اونو شب قتل تو خونه نشون میدن. پیامهای متنی بین گرنت و والدینش نشون میداد که دعواشون بالا گرفته بود. گرنت به خاطر پول و وسواسش به سیلوی، خانوادشو کشته بود. این پرونده به خاطر انگیزه عجیبش، همه رو انگشت به دهن کرد.
گذشته و انگیزههای قاتل
گرنت آماتو یه پرستار بود که به خاطر مشکلات کاری و اعتیاد به اینترنت، از کار اخراج شده بود. تو سال ۲۰۱۸، با یه مدل وبکم به اسم سیلوی آشنا شد و شروع کرد به فرستادن پولهای هنگفت بهش، حتی پولایی که از حساب والدینش دزدیده بود. وقتی خانوادش فهمیدن و جلوی حسابشو گرفتن، گرنت عصبانی شد. روانشناسای دادگاه گفتن گرنت احتمالاً اختلال شخصیت خودشیفته و وسواس اجباری داشته. اون فکر میکرد خانوادش مانع عشقش به سیلوی شدن. قتلها با یه اسلحه و با دقت انجام شده بودن، انگار گرنت میخواست مطمئن بشه هیچکس جلوی راهشو نمیگیره.
روند قضایی
پلیس با شواهد دیجیتال (تاریخچه جستوجو، پیامها، و فیلم دوربینها) و DNA روی اسلحه، گرنت رو تو ژانویه ۲۰۱۹ دستگیر کرد. محاکمه تو جولای ۲۰۱۹ شروع شد و به خاطر پوشش رسانهای گسترده، پر از جنجال بود. گرنت ادعا کرد بیگناهه و گفت شاید کودی خانوادشو کشته و بعد خودکشی کرده، ولی شواهد اینو رد کرد. هیئت منصفه بعد از ۸ ساعت مشورت، گرنت رو به سه فقره قتل عمد گناهکار شناخت. تو آگوست ۲۰۱۹، به سه حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط محکوم شد. محاکمه پر از گریههای خانوادش بود که نمیتونستن باور کنن گرنت این کارو کرده.
تأثیرات و یادبودها
قتل آماتوها چولوئوتا رو شوکه کرد. چاد و مارگارت زوج محترمی بودن که سالها به جامعهشون خدمت کرده بودن، و کودی یه مربی محبوب بود. بعد از مرگشون، دوستاشون یه مراسم یادبود تو کلیسای محلی برگزار کردن و یه صندوق خیریه برای کمک به قربانیان خشونت خانوادگی راه انداختن. یه پلاک یادبود تو پارک چولوئوتا به یادشون گذاشته شد. این پرونده بحثهایی درباره خطرات وسواس دیجیتال و اعتیاد به اینترنت راه انداخت و خیلیا رو به فکر فرو برد.
سؤال از خوانندگان محترم
فکر میکنید چرا وسواسایی مثل وسواس گرنت به یه مدل وبکم میتونه به جنایت منجر بشه؟ به نظرتون تکنولوژی دیجیتال چطور داره به حل پروندههای قتل کمک میکنه؟
نظر شخصی
این پرونده مثل یه سریال جنایی نفسگیره که نمیتونی چشم ازش برداری. گرنت یه زندگی معمولی داشت، ولی وسواسش به یه دنیای مجازی خانوادشو نابود کرد. اینکه یه نفر به خاطر یه رابطه آنلاین اینقدر از کنترل خارج بشه، منو به فکر میندازه که دنیای دیجیتال چقدر میتونه خطرناک باشه. خوشحالم که عدالت برقرار شد، ولی قلبم برای چاد، مارگارت، و کودی میسوزه که فقط میخواستن به پسرشون کمک کنن. این داستان بهم یادآوری کرد که باید مراقب خودمون و کسایی که دوسشون داریم باشیم، مخصوصاً تو دنیای پرزرقوبرق اینترنت.