نتایح جستجو

  1. فاطمه تاجیکی

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ پساخون | فاطمه تاجیکی | نویسنده راشای

    نگاهم به ساختمان قدیمی قفل می‌شود. صدایی در گوشم می‌پیچد. -لطفا دنبالم بیایید. هر دو از ماشین پیاده می‌شویم. به سمت ساختمان قدم برمی‌داریم. وارد ساختمان که می‌شویم. نگهبان را می‌بینیم. مرد کنارم به او سری تکان می‌دهد و بدون گفتن کلمه‌ای از کنارش عبور می‌کنیم. راه زیر زمین را پیش می‌گیرد و من هم...
  2. فاطمه تاجیکی

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ پساخون | فاطمه تاجیکی | نویسنده راشای

    بی‌کلام از ماشین پیاده می‌شود. چند لحظه بعد، در سمت مرا باز می‌کند. پیاده که می‌شوم چمدان را کنار پایم می‌گذارد و دسته کلیدی سمتم می‌گیرد. صدای بی‌روحش در گوشم می‌پیچد. -طبقه دوم واحد چهار. نگاهم خیره به دسته کلید فلزی‌ست. دستم را پیش می‌برم و تقریباً به آن چنگ می‌اندازم. نگاهم را روی صورتش قفل...
  3. فاطمه تاجیکی

    ☑ بررسی شد ☒ کتاب هنر فریب | علی خسروشاهی | راشای

    قرارداد چاپ کتاب هنر فریب تنظیم و توسط تیم راشای و مولف امضا شد. پی‌نوشت: «مرحله‌ی بعدی آماده‌سازی کتاب»
  4. فاطمه تاجیکی

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ پساخون | فاطمه تاجیکی | نویسنده راشای

    با قدم‌هایی سست شده حرکت می‌کنم. این‌بار صدایی مرا متوقف می‌کند: -خانم خسروی. به سمت صدا می‌چرخم. مردی را می‌بینم که دهه‌ی چهارم زندگیش را سپری می‌کند. پاسخی نمی‌دهم که ل*ب باز می‌کند: -خیلی وقته منتظرتون هستم لطفاً از این طرف. صدایش خشک و بی احساس هست. لبه‌های پالتوی مشکی رنگش را به هم نزدیک...
  5. فاطمه تاجیکی

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ پساخون | فاطمه تاجیکی | نویسنده راشای

    پساخون؛ جایی که آغـ.ـوش مرز میان مرگ و زندگی‌ست... مقدمه: هیچ‌کس نفهمید، خون خشک‌شده هم بوی درد می‌دهد. بویی گس، تند و زننده... سال‌ها گذشت، اما روح من هنوز در همان شبِ سرد و تاریک زندانی‌ست. حالا آمده‌ام تا قصه‌ای را که با آتش آغاز شد، با خون به پایان برسانم. آمده‌ام تا بسوزم و بسوزانم؛ حتی اگر...
  6. فاطمه تاجیکی

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ پساخون | فاطمه تاجیکی | نویسنده راشای

    نام رمان: پساخون نویسنده: فاطمه تاجیکی نویسنده انجمن راشای ژانر: عاشقانه، معمایی، پلیسی ناظر: @Mahdis سبک: دراماتیک خلاصه: پساخون آغازِ راهی‌ست خونین! او آمده تا پایان را رقم بزند؛ پایانی برای فریادهایی که خفه شدند و پرونده‌هایی که هنوز قطره‌های خون از میانشان چکه می‌کند. در دلِ شهری بزرگ،...
  7. فاطمه تاجیکی

    ₪ دانلود ₪ دانلود کتاب مجموعه اپیزودهای ما گریه بودیم نه گریه کننده

    خسته نباشید آقای خسروشاهی عزیز؛ قلمتان ماندگار🌸✨
  8. فاطمه تاجیکی

    ✔ موافقت شد ✔ درخواست رنک نویسنده pegah.reaisi عضو راشای

    با درخواست شما موافقت شد. قلمتان مانا
  9. فاطمه تاجیکی

    ✖ مخالفت شد ✖ درخواست رنک نظارت | AVA کاربر راشای

    با درخواست شما به دلیل زیر رد شد. « سلب رنک شدید. » « عدم داشتن تعهد کاری. »
  10. فاطمه تاجیکی

    ✖ مخالفت شد ✖ درخواست رنک دیزاینر سطح 2

    بنا بر صلاحدید مدیریت واحد دیزاین و قبولی شما در تست، دیزاینری سطح 2 بهتون تعلق گرفت.
  11. فاطمه تاجیکی

    ● تسلیت ● بندرعباس تسلیت 🖤

    هرمزگانم از غم جان باختن فرزندانش عزادار است... بندرعباسی که یک ایران را گرم نگه می‌داشت در گرمای آتش سوخت بوی دود و خون در شهر پیچیده چند شب است غم و اندوه جای جشن و شادی در خانه‌ی مردم جای گرفته است... خانواده ها به سوگ فرزندان و عزیزان خود نشسته‌اند... هرچه از این غم گویم کم است چشمانمان...
عقب
بالا