نتایح جستجو

  1. Mahdis

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ هایش | مهدیس امیرخانی | دل نگار راشای

    با من حدیث گذشته نگویید؛ چرا که اگر از غم شب تا تبسم خورشید نیز اشک بریزم، تلخی اسرارم تمام نخواهند شد و بار دیگر شانه‌هایم خم خواهند گشت. آن‌گاه است که شاید طعم جنون را کنار وحشت بچشم یا شاید هم پایان حیاتم، با لبخندی در ته خط انتظارم را بکشد!
  2. Mahdis

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ سایه ی من | زهرا باقری | نویسنده راشای

    به علت عدم پارت‌گذاری نویسنده رمان قفل شد جهت تایپ مجدد رمان نویسنده به ناظر رمان خود مراجعه نماید.
  3. Mahdis

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ یاسکا | میم.هویار | نویسنده راشای

    به علت عدم پارت‌گذاری نویسنده رمان قفل شد جهت تایپ مجدد رمان نویسنده به ناظر رمان خود مراجعه نماید.
  4. Mahdis

    ✸ میز کار ✸ نظارت رمان Mahdis

    رمان خانه نفرین شده نویسنده: @Saba molodi https://rashay.ir/threads/381/
  5. Mahdis

    ✸ میز کار ✸ نظارت رمان Mahdis

    رمان جنون جنون تحت نظارت بنده قرار گرفت نویسنده: @رویا پرداز تاریک لینک https://rashay.ir/threads/369/
  6. Mahdis

    ♦ رمان در حال تایپ ✎ رمان کباد| مهدیس امیرخانی| نویسنده‌ی راشای

    سرش به بالش نرسیده چشم‌هایش روی هم افتاد و آرزو کرد که ای کاش طلوع خورشید فردا را نبیند. *** باز هم دیرش شده بود. تند و با عجله کاپشنش را تن کرد و با زهرا بیرون زدند و طول مسیر با حرف‌های زهرا گذشت. از هر دری حرف می‌زد. از مشتری‌های قر و فر دار مادرش که هر هفته لباسی برای مهمانی سفارش می‌دادند...
  7. Mahdis

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دلنوشته مهرگیا| مهدیس امیرخانی | دل‌نگار راشای

    می‌دانی؟ هر چه بر حاشیه می‌رانم و طفره می‌روم، گریزی نیست! راه من ختم یک بن بست است، قامت تو!
  8. Mahdis

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دلنوشته مهرگیا| مهدیس امیرخانی | دل‌نگار راشای

    می‌دانی؛ عشقت دوباره دریچه‌ای نو بر رویم گشود، یادت همان‌گونه که شعف و شوری بی‌پایاب در من ایجاد می‌کند؛ می‌تواند کمرم را بر زمین بکوبد! نشسته‌ام به انکار عشقت؛ به سانِ جوانی که منکر افیونی‌اش می‌شود! کسی چه می‌داند؛ شاید کاذب عشق عاشق‌تر است!
  9. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    ارغوان بیرق گلگون بهار تو برافراشته باش شعر خونبار منی یاد رنگین رفیقانم را بر زبان داشته باش؛ تو بخوان نغمه ناخوانده من ارغوان شاخه همخون جدا مانده من…
  10. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    ارغوان پنجه خونین زمین دامن صبح بگیر وز سواران خرامنده خورشید بپرس کی بر این درۀ غم می‌گذرند؟ ارغوان خوشه خون بامدادان که کبوترها بر ل*ب پنجره باز سحر غلغله می‌آغازند جان گل رنگ مرا بر سر دست بگیر به تماشاگه پرواز ببر آه بشتاب که هم پروازان نگران غم هم پروازند
  11. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    ارغوان این چه رازی‌ست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید؟ که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است وین چنین بر جگر سوختگان داغ بر داغ می‌افزاید؟ ارغوان پنجه خونین زمین دامن صبح بگیر وز سواران خرامنده خورشید بپرس کی بر این درۀ غم می‌گذرند؟
  12. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    اندر این گوشه خاموش فراموش شده کز دم سردش هر شمعی خاموش شده باد رنگینی در خاطرمن گریه می‌انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می‌گرید… چون دل من که چنین خون آلود هر دم از دیده فرو می‌ریزد
  13. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    ره چنان بسته که پرواز نگه در همین یک قدمی می‌ماند کورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز شب ظلمانی‌ست نفسم می‌گیرد که هوا هم اینجا زندانی‌ست هر چه با من اینجاست رنگ رخ باخته است آفتابی هرگز گوشه چشمی هم بر فراموشی این دخمه نینداخته است.
  14. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی‌ست هوا؟ یا گرفته‌است هنوز؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه می‌بینم دیوار است آه این سخت سیاه آن چنان نزدیک است که چو بر می‌کشم از سینه نفس نفسم را بر می‌گرداند
  15. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار هوشنگ ابتهاج

    معرفی مختصر: امیر هوشنگ ابتهاج متولد ۶ اسفندِ ۱۳۰۶، فوت نموده در ۱۹ مردادِ ۱۴۰۱، متخلّص به ه‍. ا. سایه، شاعر و پژوهشگرِ ایرانی بود. او نخستین کتابش به نام نخستین نغمه‌ها را در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد. از آثار دیگر او می‌توان به تصنیف «سپیده» و غزل‌های «در کوچه‌سار شب»، «حصار» و «ارغوان» اشاره کرد...
  16. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار «سهراب سپهری»

    گوش کن دورترین مرغ جهان می‌خواند شب سلیس است، و یکدست، و باز شمعدانی‌ها و صدادارترین شاخه فصل، ماه را می‌شنوند پلکان جلو ساختمان در فانوس به دست و در اسراف نسیم گوش کن، جاده صدا می‌زند از دور قدم‌های ترا چشم تو زینت تاریکی نیست! پلک‌ها را بتکان کفش به پا کن و بیا!
  17. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار «سهراب سپهری»

    امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز خواهد شد. باد چیزی خواهد گفت. سیب خواهد افتاد، روی اوصاف زمین خواهد غلتید، تا حضور وطن غایب شب خواهد رفت. سقف یک وهم فرو خواهد ریخت. چشم هوش محزون نباتی را خواهد دید. پیچکی دور تماشای خدا خواهد پیچید. راز، سر خواهد رفت. ریشه زهد زمان خواهد پوسید. سر راه...
  18. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار {حافظ}

    غزل شماره ۲: صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟ ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس کجاست دِیرِ مُغان و شــ.رابِ ناب کجا؟ چه نسبت است به‌ رِندی صَلاح و تقوا را؟ سماعِ وَعظ کجا نغمهٔ رَباب کجا؟ ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟ چراغِ مُرده کجا؟ شمعِ آفتاب کجا؟ چو...
  19. Mahdis

    ▧ عمومی ▧ اشعار {حافظ}

    غزل شماره ۱: # اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها به بویِ نافه‌ای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها به مِی سجّاده...
  20. Mahdis

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دلنوشته مهرگیا| مهدیس امیرخانی | دل‌نگار راشای

    "حال که برایت می‌نویسم، نمی‌دانم در خاطرت چیست؟ یا که کیست؟ ولیکن بدان؛ من تهی‌ام! تهی از هر چیز جز نگاه آن روزت" یادت مرا کشت، آن‌قدر که در خونم طغیان کردی، آزارم می‌دهی با این عشق ولیکن، خوشم با یادت. می‌دانی؟ اگر بگویم فراموشم شده‌ای، لاف زده‌ام؛ آخر عشق تو آسان در قلبم ساخته نشد که حال ویران...
عقب
بالا