نتایح جستجو

سلام خدمت دوستان عزیز آموزش بعدی، آموزش ایجاد دایرکت و ارسال پیام شخصی برای ایجاد دایرکت با هر شخصی روی نام کاربری اون شخص کلیک کرده و چنین صفحه‌ای برای شما نمایش داده می‌شود روی گزینه 《ارسال دایرکت یا گفتگو خصوصی》 کلیک کنید صفحه‌ی بالا براتون میاد و داخل کادر عنوان، موضوعتون رو وارد کنید...

سلام به همگی ✋️ در خدمتتون هستیم با آموزش فرستادن موضوع در انجمن وارد صفحه اصلی انجمن که بشید گوشه‌ی سمت چپ صفحه گزینه 《فرستادن موضوع》رو انتخاب می‌کنید و صفحه‌ی پایین براتون نمایش داده میشه در صفحه‌ی بالا موضوعات انجمن براتون نمایش داده میشه که انتخاب کنید تو کدوم تالار موضوعتون رو ارسال...

*به‌نام خدا* سلاااااام به همگی :angelym: امیدوارم که روزای اول سال جدید کلی بهتون خوش گذشته باشه و حالتون عالی باشه🥰 اینبار اومدم با یه سوالی که شاید خیلی خوب نباشه یا یکم باعث بشه اتفاقای خوبی براتون یادآوری نشه، اما بد نیست گاهی بهمون يادآوری بشه که یا شاید بتونید ببخشید یا براتون تجربه...

بابا ایول چه رنگی رنگی شدی😍 چه رنکای قشنگی چقدم بهت میان🥰

:crying::give_up::339:😔 دندون درد خرررره گاوووه😫

چقدر مصاحبه قشنگی بود👌 براتون آرزوی موفقیت روز افزون دارم. چقدر خوبه که نوشته خودتونو دکلمه کردین😍👌

خسته نباشی شقایق جان🌸 مصاحبه‌ت خیلی خوب و دلنشین بود و چقدر درست گفتی که حس همه نویسنده‌ها نسبت به نوشته‌هاشون مثل بچه‌هاشونه👌

مغزم سنگین بود و حس حمل وزنه‌ای سنگین روی گردنم داشتم که از شدت افکار آشفته و بهم‌ریخته سنگین شده بود و تحمل آن وزن برایم سخت بود

خانم مدیررررر🔉🔊📢 فقط اومدم بگم خسته نباشی😍 اینجا چقده گشنگه😍🥰

طلا جانم😍 این چند روزه خیلی شلوغ بودی و کارای انجمنو قشنگتر کردی 😍 خسته نباشی جانم😘 مثل همیشه مرسی از انرژی دادنای فوق‌العاده‌ت🥰🩷🌸

عیدتون مبارک 410 سالتون پر از اتفاقات قشنگ

عیدتوووون مبارک410

دیدی اگه بخوام بگم چقدر زیاد میشن؟! من دلیل واسه حال بد زیاد دارم تا دلت بخواد، اما چندتا دلیل کوچولو هم واسه خوب بودن می‏‌خوام... چرا نیست؟ چرا این‌‏قدر سردرگمم و نمی‌‏دونم کجای زندگیمم؟ اصلا قراره این زندگی چی بشه؟ قراره به کجا برسم؟ اصلا رسیدنی وجود داره؟ امیدی برای رسیدن روزای کمی بهتر هست؟...

و رفت بیرون. کلافه و عصبی دستم رو ‌مشت کردم. یکم بعد کیف و سوئیچم رو از روی میز برداشتم و از اتاق بیرون رفتم، فریماه تو سالن نشسته بود. - بریم. بلند شد و پشت‏ سرم راه افتاد. سوار آسانسور شدیم و دکمه‏‌ی پارکینگ رو زدم. - غذا بگیریم بریم خونه بخوریم، حوصله‏ی رستوران اومدن ندارم. دهنش رو باز کرد...