به نام خدا
️
امروز در خدمت یکی از نویسندههای محترم راشای هستیم و میخوایم بیشتر با ایشون آشنا بشیم
جناب آقای @علی برادر خدام
خسروشاهی
آثار چاپی ایشون:
- مُلخار
- دست نوشتههای اشک
امیدوارم از خوندن مصاحبه لذت ببرید
️
____________________________
سلام و درود خسروشاهی عزیز؛ لطفا خودتون رو معرفی کنید:
امروز در خدمت یکی از نویسندههای محترم راشای هستیم و میخوایم بیشتر با ایشون آشنا بشیم

جناب آقای @علی برادر خدام
خسروشاهی
آثار چاپی ایشون:
- مُلخار
- دست نوشتههای اشک
امیدوارم از خوندن مصاحبه لذت ببرید

____________________________
بسم رب القلم
عرض سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان.
علی برادر خدام خسروشاهی هستم با 23 سال سن؛ نویسنده و برنامه نویس هستم. یکمم از تایپ و اینایی که مُد شده بگم ISFJ هستم

آقای خسروشاهی تجربه تون از اولین بار که دست به قلم شدید رو برامون بگید:
خب کار اول من که میشه دلنوشته ترس از مجموعه دلنوشته چند دقیقه تا مرگ که خب بصورت دکلمه نوشته شده؛ من خیلی وقت ها مینشستم و یه جا برای خودم فی البداهه یک چیزی رو میگفتم و یادداشت نمیکردم تا یه تابستون سالشو یادم نیست که برای اولین بار صدای خودم رو ضبط کردم و از روش یادداشت کردم و دادم به امین پورامینی کارو و دکلمش کردیم و خب خیلی حس هیجان انگیزی بود.

هدفتون از نوشتن چیه؟
کلمات انرژی دارن، کلمات توصیف دارن، کلمات فوق العاده ان و من از طریق نوشتن با مخاطبم ارتباط میگیرم همونطوری که الگوم با مخاطب هاش ارتباط میگیره. من دردودلام تو کارام موج میزنه. من اون چیزی رو مینویسم که مخاطب باهاش ارتباط بگیره و بگه عه حرف دل من بود. هدفم از نوشتن؛ نوشتن دردودل های مردم و اونچیزی که مردم بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن و بگن حرف دل منه چون من اکثر کارام دلنوشته ان و دلنوشته خب یعنی آن چیزی که از دل بر می آید و مخاطبم بگه این حرف دل منه و تو زدی این حرفو برام کافیه که هدفم تکمیل شده باشه. (الگوم یاسر بختیاری)

تجربهتون از اولین کتاب چاپیتون رو بگید:
مُلخار؛ قرار نبود کتاب باشه و قرار بود یک آلبوم دکلمه ای باشه و همینطور هم شد ولی بنا بر تصمیماتی که گرفتم کتاب شد. یه خاطره بگم هم بامزس ولی خب دو ساله این خاطره دردناک شده؛ با احمد کشاورز (رفیقم) خدابیامرز قرار گذاشتیم که کی کتابشو اول چاپ میکنه و نهایت من کتابمو چاپ کردم ولی خب احمد عمرش بدنیا نبود و نتونست آرزوش رو برآورده کنه امیدوارم روح احمد جان همیشه شاد باشه.
خاطره ی دیگه ای هم دارم اینه که خب دوستان درجریانن من مجوز کتاب رو گرفته بودم و مجوز جلد کتاب به مشکل خورده بود و خب اعصابم خورد بود برای بازطراحی چون واقعا اولین جلد رو شاید بیشتر دوست داشتم. و یه روزی من رفته بودم برای لپتاپم که هاردش خراب شده بود نمایندگی دقیق یادمه از صبح تا شب نمایندگی بودم و خسته و کوفته و اینا و چک کردم دیدم که مُلخار بعد از چند هفته مجوز جلد بازطراحی شدش اومده و خب خیلی خوشحال شدم و خستگی از بدنم رفت . (داشتم موزیک شب های مافیا از محمدرضا علیمردانی رو گوش میدادم اونموقع)

وقتی برای اولین بار کتاب چاپ شدهتون رو دستتون گرفتید چه حسی داشتید:
کتاب برای ما نویسنده ها حکم فرزند داره خب و این حس یه حسیه که شما نمیتونید توصیفش کنید. هم حس انگیزشی داره هم حس های دیگه که قابل توصیف نیست. از دانشگاه اومدم داشتم میرفتم خونه دیدم از طرف پست پیام اومده و اون مسیری که با اتوبوس میومدم رو فقط داشتم به اطلاعات مرسوله زل میزدم. یادمه رسیدم خونه اون روز چند بار در خونه رو زدن و من همش فکر میکردم کتابمه. یه بار مامور برق، یه بار مامور گاز، یه بار مزاحم و نهایت پستچی. من نمیدونم تو یه روز همشون باهم انگار قرار گذاشته بودن



تا حالا تجربه چاپ کتاب با کادر مدیریت راشای رو داشتید؟ میزان رضایت خودتون رو در این باره بگید:
بله مُلخار رو خیلی راضی بودم و خب اذیتشون هم کردم چون اولین کتاب بود و مشخص بود هیجان و استرس من و اینکه خب خودشون مجوز رو گرفتن و خودشون صفحه آرایی کردن و همچنین با اینکه مجوز دردسر داشت سر جلد کنار من موندن و دلداریم دادن و خب میزان رضایتم بالاس.

چاپ کتاب یا فایل مجازی کدوم بهتره؟
توی عصر تکنولوژی هستیم من چاپ کتاب رو دوست دارم چون فرزند مجازی که آدم اونطوری باهاش ارتباط نمیگیره ولی باتوجه به فضا و عصری که داریم خب مردم کتاب که نمیخونن متاسفانه دیگه باید اکثر روی فایل مجازی تمرکز کنیم ولی خب چاپ کتاب یه چیز دیگس.

در عرصهی نویسندگی کی بیشتر تشقویقتون کرد؟
خانوادم، یسری از فامیل ها و رفیقام و همکارام .

آیا طی مدتی که در عرصهی نویسندگی فعالیت داشتید و دارید شده ازتون نقد بشه؟ چه برخوردی داشتید؟
وارد حاشیه که نشیم ولی بله نقد شده ولی خب نقدهای بجایی نبوده و با توهین و زیر سوال بردن اثر همراه بوده اثری که شاید بهتون بگم بسیار طرفدار داشته بین کسایی که خوندن رو به شدت بیرحمانه نقد کردن و خب یکاری کردن که از نقد شدن اثر هام متنفر شدم و آدم انتقاد پذیری نباشم؛ میدونین همونطور که گفتم کلمات انرژی دارن و خب اون زمان انگار به رگبار بسته شدم.

آیا در حال حاضر در حال نوشتن هستید؟ لطفا از آثار در حال تایپتون برامون توضیح بدید.
بله درحال نوشتن هستم و همیشه هستم شاید بعضی موقع ها آدم بی انگیزه بشه چون ری اکشن نمیگیره و اینا من خودم بارها گفتم تعداد بازدید مهم نیست، اون کسی که بازدید میکنه مهمه. شاید خیلی ها باشن که بصورت مهمان کارو دنبال میکنن ولی حداقل کسی که تو انجمن میخونه کارو یه ری اکشن بده دیگه

اگر تبلیغ حساب نمیشه در انجمن های دیگه یسری اثر ها استارتش قبل از راشای (راشای حال حاضر) خورده بوده مثلا زخم های پنهان، نغمه های خاموش، خرده های قلب شکسته و در راشای هم خاکستر های امید .
مجموعه دلنوشته ای تحت عنوان "پژواک سکوت" درحال تایپ میباشد ولی در هیچ انجمنی منتشر نشده است .

یه جمله کوتاه به دوستانی که میخوان برای اولین بار دست به قلم بشن رو بگید:
نوشتن رو با دل و بدون ترس شروع کنید؛ هر کلمهای که روی کاغذ میارید، قدمی به سمت رشد و خلق دنیاست.

نظرتون در مورد راشای و کادر مدیریتش رو لطفا با ما در میان بذارید.
من با خیلی از دوستانی که اینجا هستن آشنایی بلند مدتی دارم و تک تکشون عالین و خب همونطوری که همیشه میگم خواهر ها و برادر های منن.

یه جمله به کسی که دوستش دارید رو میتونید اینجا بگید.
هستی، تو فقط یک خواهر نیستی، تو تکهای از روحم هستی که همیشه کنارم میدرخشه. بودن تو یعنی داشتن کسی که هیچوقت تنها نمیذاره، حتی وقتی حرفی نمیزنیم.

اگه بخواید یه آرزو واسه مخاطبین عزیز در سال جدید بکنید اون آرزو چیه ؟
در سال جدید، آرزو میکنم که همه شما با دلگرمی و شجاعت به دنبال آرزوهایتان بروید، از هر قدمی که برمیدارید به رشد و پیشرفت خود افتخار کنید و در هر لحظه به یاد داشته باشید که خلاقیت و تلاش شما میتواند دنیای اطرافتان را تغییر دهد.
در پایان این گفتگو، فقط یک چیز میخوام بگم: هیچ مسیری بدون چالش نیست، اما چیزی که ما رو متمایز میکنه، ادامه دادنه. بنویسید، بسازید، پیش برید—و مهمتر از همه، به اثری که از خودتون به جا میذارید، باور داشته باشید.
خسروشاهی
_________________________
و در پایان خیلی ممنونیم از آقای خسروشاهی عزیز بابت وقتی که گذاشتن
️
بسیار لذت بردیم
@علی برادر خدام خسروشاهی

بسیار لذت بردیم
@علی برادر خدام خسروشاهی
آخرین ویرایش: