✾ دفتر اپیزود ✎ روح زیبا | مینا مرادی | دل‌نگار راشای

روح زیبا | مینا مرادی | دل‌نگار راشای
◀ نام مجموعه اپیزود
روح زیبا
◀ نام دل‌نگار
مینا مرادی
◀ ژانر / سبک
عاشقانه، تراژدی
اپیزود دهم:
قرار بی قضاوت.

شب بود! از اون شبایی که نه باد داره، نه صدا، فقط سکوت می‌پیچه لابه‌لای ریگ‌ها،
و آسمون، پر از نقطه‌نقطه‌ی نوره، نه واسه روشن کردن راه، واسه یادآوریِ این‌که چه‌قدر «دیدن» مهمه.
روی شن‌ها نشستم. هیچ‌کس نبود. نه کسی که نگاه کنه، نه صدایی که حواس ببره. فقط من بودم و تو.
تو، که مدت‌هاست توی خودم جا گرفتی، اما من همیشه دیر می‌بینمت.
آروم گفتم:
- می‌دونم دیر اومدم. هی همیشه وقتی خراب بودم دنبالت گشتم. وقتی که سالم بودم، خوشحال بودم، یادم رفت صدات کنم، ولی امشب، نه خسته‌م، نه داغون. فقط دلم خواست بیام پیشت.
بی‌هیچ نقابی، بی‌هیچ نقشه‌ای.
تو سکوت کردی، ولی اون سکوتت از هزار تا حرف آشناتر بود.
ادامه دادم:
- می‌خوام باهات رفیق شم. نه فقط وقتی دنیا سخت می‌گذره، حتی وقتی...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
اپیزود یازدهم:
کنج تنهایی.

ماشین رو بردم کنار جاده، یه گوشه‌ی خلوت، همین‌جا، وسط این راهِ طولانی. خسته نبودم. نه از رانندگی، نه از سفر.
خسته بودم از خودم، از این همه فکر، از این همه دویدن بی‌دلیل.
نشستم، زُل زدم به افق، اون‌جایی که کوه‌ها خودشون رو لای مه قایم کرده بودن و بعد یه صدای آشنا تو ذهنم پیچید. بازم اون بود. همونی که همیشه کنارمه ولی کم می‌شنومش.
گفت:
- تو یادت رفته چی بودی! اون دختری که دلش با یه فنجون چای تو حیاط می‌لرزید. اون که با بوی نون داغ، اشکش در می‌اومد. یادت رفته چه‌قدر ساده می‌تونستی خوشحال شی؟
یه لبخند اومد رو لبم. تلخ، ولی واقعی.
راست می‌گفت.
گفتم:
- می‌دونی! انگار هیچی ازم نمونده. یه مشت کار، یه عالمه «باید»، یه عالمه سکوت همراه با مسؤلیت.
جوابم رو نرم و خودمونی...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
عقب
بالا