❃ دفتر دلنوشته ✎ ر*قص نامرئی| مینا مرادی | دل‌نگار راشای

ر*قص نامرئی| مینا مرادی | دل‌نگار راشای
◀ نام مجموعه دلنوشته
ر*قص نامرئی
◀ نام دل‌نگار
پناه
◀ ژانر / سبک
عاشقانه ـ تراژدی
در هزار توی روزمره‌گی‌های خاکستری، جایی میان اشک‌های پنهان و لبخندهای آشکار، مادر ایستاده است؛ ستونی بی‌صدا از مهر، شانه‌ای برای تمام دنیا، و نگاهی که فردا را در چشمان تو می‌جوید.
دل‌خوشی‌های یک مادر، کوچک‌اند و بی‌صدا، اما ژرف‌اند و زلال.
مثل نور آفتابی که از پنجره‌ی صبح، آرام می‌تابد بر گهواره خواب کودکش.
مثل بوی شیر تازه در سحرگاه، مثل صدای خنده‌ای کودکانه که دلش را چون شکوفه‌ای در بهار می‌لرزاند.
مادر!
این فرشته خاموش، در هیاهوی زندگی، نغمه‌ای می‌شود ناپیدا که بر لبان هیچ سازی نمی‌نشیند، اما در دل هر خاطره‌ای جاری‌ست.
دل‌خوشی‌اش، دست‌های کوچکی‌ست که دستانش را می‌جویند، صدایی که او را "مامان" می‌نامد،
یا حتی رد پای کوچکی که بر فرش زندگی‌اش نقشی از جاودانگی می‌گذارد.
او "ر*قصِ...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
هیچ‌کس نمی‌پرسد که «مادر» کیست، وقتی «زن» بودنش خاموش می‌شود پشت حجم بی‌انتها‌ی وظیفه.
او کسی‌ست که حتی وقتی خسته است، صدایش آرام می‌ماند تا مبادا لرزش حرف‌هایش، سقف امن خانه را بلرزاند.
گاهی کنار پنجره می‌ایستد‌ نه برای دیدن خیابان، بلکه اشک‌هایش را، در پشت شیشه گم کند.
او خودِ صبوری‌ست، بدون آن‌که درباره‌اش کتابی نوشته شده باشد،
یا روزی به نامش باشد که انصاف، برایش مانند سربازی پا بکوبد.
مادرم،
آن جایی‌ست که زمان در آن مکث می‌کند تا ما بتوانیم رشد کنیم، و من حالا که قد کشیده‌ام
می‌فهمم که قامت خمیده‌اش،
تنها از بار کج‌فهمی سال‌ها نیست
از بارِ دوست داشتنِ بی‌منت است،
از وزنِ سنگین سکوت‌هایی‌ست که به‌جای هزار حرف، تنها یک لبخند شدند.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
گاهی با خود زمزمه می‌کنم:
اگر روزی مادرم تنها برای لحظه‌ای از نقش بی‌وقفه‌ی «مادر بودن» کنار بکشد، جهان چه خواهد شد؟
اگر روزی بگوید: «خسته‌ام...».
نه با لبخندِ مهربانِ همیشگی‌اش،
بلکه با صدایی که خودخواهی در آن موج می‌زند.
چه چیزی از هم خواهد پاشید؟
کسی می‌داند در تمام آن شب‌هایی که آسوده به خواب رفتیم، چند بار پتو را تا زیر گلوی‌مان بالا کشید؟
چند بار از سرفه‌ای کوتاه، دلش لرزید و در سکوتِ اتاق نفس کشید و اشک پنهان کرد و باز با همان چهره‌ی آرام بازگشت؟
مادرم، تنها یک مادر نیست، او قلبی‌ست بزرگ، که هزار بار شکست؛ بی‌آن‌که حتی ترک کوچکی از آن را به ما نشان دهد.
چه بسیار شب‌هایی که آرزو می‌کنم،‌ کاش میشد کودک بمانم!
تنها برای آن‌که هنوز
لبخندش را بی‌دغدغه بر لبانش ببینم.
راستش را بخواهی من...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
مادر، آن واژه‌ی ساده نیست که در زبان جاری می‌شود؛ او تاریخ خاموشی‌ست که در دل هر خانه جریان دارد،
افسانه‌ای بی‌هیاهو، بی‌شرح، اما زنده در عمق جان.
مادر یعنی آغاز بی‌انتها؛ زنی که هیچ‌گاه برای خودش نبوده، بلکه همیشه در تمام معنا، «دیگری» بوده است.
جسمش را بستر رشد ما کرد، جانش را سایه‌بان تردیدهایمان و لبخندش را دیواری در برابر اندوه‌های همیشگی خانه.
او در میانه‌ی میدان بی‌رحم زندگی، با دستانی پینه‌دار و قلبی لبریز از آرامش، رقصی بی‌صدا را آغاز کرد؛
رقصی در امتداد درد،
در امتداد خستگی،
بی‌آن‌که نامش قهرمان باشد،
اما هر قدمش فتحی بی‌صدا بود.
او هرگز ننالید! نه وقتی دلش شکست، نه آن‌گاه که شب‌های بی‌خوابی جانش را فرسود، نه وقتی آینه چروک‌های چهره‌اش را به رخ کشید، و نه آن هنگام که صدای...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
مادر، زنی‌ست که با بی‌پناهی جنگید، اما هیچ‌گاه سلاح بر زمین نگذاشت. او گرسنگی را با لبخند رد کرد،
درد را در آستین پنهان کرد، و مهر، همان مهر بی‌زوال را در لقمه‌ای ساده، در چای دم‌کرده‌‌ی عصرگاهی، در بوی پیاز داغِ ظهرهای تکراری، به کام ما ریخت.
او برای خودش نماند.
نه در آینه‌ها، نه در عکس‌ها، نه در حافظه‌ی تقویم.
فقط در ما جا ماند!
در نگاه‌مان، در راه‌رفتن‌مان، در صدایمان وقتی که بی‌اختیار مثل او حرف می‌زنیم.
و حالا، هرچه می‌نگرم، هیچ واژه‌ای نیست که حق مهرش را ادا کند.
فقط دلم می‌خواهد بنویسم.
به احترام تمام آن شب‌هایی که بالای سر ما نشست،
به احترام آن اشک‌هایی که فرو خورد،
و به احترام آن دل بزرگی که هرگز سهم خودش نشد:
- مادر، تویی معنای کامل عشق…!
و جهان بی تو، فقط یک سکوت بی‌دلیل است...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
عقب
بالا