دلم شکسته، از همهچیز! دلم یه بغض عمیق میخواد؛ یه بغض که از تو گلوم میاد!
یه بغض که هرچی ازش میگذرم آرومتر میشه.
بغضم مثل بغض توی صدامه. بغضم مثل بغض توی چشمام...
بغض بیصدا که توش یه دل شکسته بذاره راحت خوابه.
یه دل شکسته که با یه ثانیه شکستن، دیگه هیچ احساسی نداره!
یه دل شکسته که بازم بهونهای واسه موندن نداره!
دلهای شکسته مانند شیشهای هستند که شکسته و نمیتوان تکهتکههایش را جمع کرد و دوباره وصل کرد.
در این میان، هرچه باشد، بازهم جای خالی عشق در دل شکستهها، حس میشود
و تنها چیزی که میتواند این دلهای بیقرار را به آرامشی ابدی و همیشگی برساند، عشق است.
عشق!
این روزها تنها با این دنیا میجنگم، نه با تو، که با هیچکس دیگر.
میجنگم با تمام دنیایم.
میجنگم زیرا میدانم که فرداهای بهتری را برای خود خواهم ساخت.
فرداهایی که از آنها به خوبی یاد خواهم کرد.
پایان!