◕‿- سرگرمی -‿◔ برا خودت داستان فانتزی/عاشقانه بساز

برا خودت داستان فانتزی/عاشقانه بساز

رویا پرداز تاریک

نویسنده راشای
نویسنده راشای
تاریخ ثبت‌نام
2025-05-02
نوشته‌ها
11
پسندها
64
امتیازها
13
اگه داخل رمان فانتزی و عاشقانه بودی

رقم اول شارژ گوشیت نژادت

۱ پری

۲ خون‌آشام

۳ جادوگر

۴گرگینه

۵ جن

۶ جنگیر

۷ فرشته

۸ شیطان

۹ خدا

۰ الهه

رقم دوم گوشیت نوع خانواده‌ات

۱ تو شاهزاده خاندان سلطنتی هستی

۲ پدرت یک نظامی بوده و تو توی خانواده ای که تعصب زیادی به نژادت داره بزرگ شدی

۳ توی یک خانواده از جامعه طرد شدن

۴ خانواده انسانی ولی شما تبدیل به یک موجود ماورایی خواهید شد

۵ مادر از دنیا رفته و پدر یک دانشمند دیوانه که تو رو تبدیل کرده به موجود ماورایی

۶ یتیم

۷ یه داداش یا یک خواهر بزرگ‌تر که باهزار بدبختی بزرگ کرده

۸ پدرت مرده مادرت نزدیک ۲۰ سال تو داخل یک غا رو مخفی می‌کنه و با ولیعهد ازدواج کرده اما بعداز چند سال وقتی قدرتهای تو فعال میشن مادرت تو رو از مخفیگاه...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
1.شیطان.

2. وقتی ده سالت بود نشونه های شومی در اطراف تو پدیدار میشه برای همین طرد شدی بی کس کار هستی.

3. برای جلوگیری از نابودی قوم قبیله‌ات در برابر یک ارتش ایستادگی می‌کردی.

4. انسان عادی که تونسته به چشمه جاودانگی برسه و از آب اون بنوشه و به زندگی جاودانه‌ای برسه اما همین جاودانگی باعث تنها شدنش شد اون چندین بار شاهد مرگ طبیعی همسرانش و پیر شدن بچه‌هاش رو دیده و میاد پیشت که کمکش کنی بمیره ولی بازم اون اشتباه رو تکرار میکنه و عاشق میشه. (اگه خون آشام باشید مشکلی نیست باهاش حال خواهید کرد)

5. به خاطر هدف کشته میشی اما همیشه ازت به نیکی یاد میشه.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

خب با توجه به این مشخصات
من اگه...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
جادوگر//"

پدرت یک نظامی بوده و تو توی خانواده ای که تعصب زیادی به نژادت داره بزرگ شدی ( جادوگر بودن چه تعصبی داره:crying:)

برای تغییر تقدیرت می‌جنگی( من جنگامو کردم دنبال آرامشم)

اسفند شما نیازی به معشوقه ندارید (خیلییییی ممنوننننن واقعااااااا:no_talking:)
خرابکاری بزرگی انجام میدی و تو فصل بعدی میری که جبران کنی
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
یک عدد پری.
پدرم یک نظامی بوده و توی خانواده‌ای که تعصب زیادی به نژادمون داره بزرگ شدم.
تابستان: برای رسیدن به معشوقه‌ام جنگیدم.
مرداد: شوهرم (تبدیل شده به شوهر البته): شیردالی که هزاران سال از یک عطیقه که از دوران پیشدادیان محافظت می‌کرده ولی عطیقه نابود میشه و اون هدفش رو از دست میده وقتی که فکر می‌کنه دیگه وجودش ارزش نداره که با من آشنا میشه.
در اثر رکب عشقی کشته خواهم شد.
یک ساده عاشق بودم آیا؟ :laughting:
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
عقب
بالا