کفشهایی از دل امواج: پرونده پاهای بیصاحب:
بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، مجموعهای از رخدادهای غیرعادی توجه رسانهها، مردم، پلیس و حتی نویسندگان ژانر جنایی را به خود جلب کرد. در سواحل غربی کانادا و آمریکا، پاهای انسانی قطعشدهای پیدا میشدند که همگی در کفشهای ورزشی قرار داشتند و این شباهت عجیب، تنها آغاز یک پرونده پیچیده و بیپاسخ بود.
آغاز معما: دختری، کفشی، و کشفی ترسناک:
در تاریخ ۲۰ اوت ۲۰۰۷، دختری در جزیرهای در بریتیشکلمبیای کانادا در حال قدمزدن در ساحل بود که چشمش به یک لنگه کفش آدیداس افتاد. کنجکاوی او باعث شد سراغ کفش برود و با دیدن جوراب داخل آن، آن را باز کند؛ اما آنچه دید، صحنهای وحشتناک بود: یک پای انسانی، سالم ولی قطعشده. کارشناسان تأیید کردند پا در اثر تجزیه در آب از بدن جدا شده ولی نتوانستند هویت صاحب آن را مشخص کنند.
موج دوم: سگ، کفش، و زوجی حیرتزده:
شش روز بعد، در جزیره گابریولا، سگی یک کفش ورزشی را به دهان گرفته و در ساحل اینسو و آنسو میبرد. زوجی که شاهد این صحنه بودند، با دیدن کفش رهاشده متوجه شدند پای دیگری درون آن است. اینبار نیز هیچ ارتباطی میان این پا و مورد قبلی یافت نشد، جز یک نکته: هر دو در کفشهای ورزشی مدل قدیمی قرار داشتند.
تکرار بیدلیل: پاهای بیشتر، سوالات بیشتر:
در ادامه، پلیس در نقاط مختلفی چون جزیره والدس، کارکلند، وستهام، ریچموند، ویدبی و تاکوما با پاهای دیگری روبهرو شد. گاه جنسیت قربانیها متفاوت بود، گاه پاها متعلق به یک نفر اما جدا افتاده، و گاه مدل کفشها و سال تولیدشان به شناسایی کمک نمیکرد. برخی از این پاها به زوجها یا خانوادههایی مرتبط بودند، اما اکثرشان همچنان بینام باقی ماندهاند.
نظریههای علمی، فرضیههای تاریک:
با داغشدن این پرونده، رسانهها گمانهزنیهای مختلفی مطرح کردند؛ از قاتل سریالی گرفته تا طوفانهای طبیعی، سقوط هواپیما یا حتی پیامدهای سونامی آسیا در سال ۲۰۰۴.
پلیس و پزشکان قانونی نیز نظریههایی از جمله احتمال جدایی پا از بدن به دلیل ضعف استخوانهای قوزک و فشار آب مطرح کردند اما هیچکدام قانعکننده نبودند.
گرههایی که باز نشدند:
تنها در سال ۲۰۱۱، دو مورد با کمک آزمایشهای ژنتیکی شناسایی شدند: زنی که سالها قبل خودکشی کرده بود. این موضوع فرضیهی جدیدی را پیش کشید آیا بقیه پاها نیز متعلق به قربانیان خودکشی بودند؟ اگر بله، چرا فقط پاها باقی ماندهاند؟ و چرا همه در کفشهای کتانی قرار داشتند؟
یک معمای باز: آیا پایان دارد؟
با وجود گذشت سالها، هنوز هم امکان پیدا شدن پاهای جدید وجود دارد. هیچگاه قاتلی معرفی نشد، هیچ ارتباطی میان قربانیان برقرار نشد و رمز کفشهای ورزشی همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. در نهایت، پاهای ناشناس نهتنها معمایی در گزارشهای پلیس، بلکه سوژهای پررنگ در داستانهای جنایی و رمزآلود باقی ماندهاند.
بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، مجموعهای از رخدادهای غیرعادی توجه رسانهها، مردم، پلیس و حتی نویسندگان ژانر جنایی را به خود جلب کرد. در سواحل غربی کانادا و آمریکا، پاهای انسانی قطعشدهای پیدا میشدند که همگی در کفشهای ورزشی قرار داشتند و این شباهت عجیب، تنها آغاز یک پرونده پیچیده و بیپاسخ بود.
آغاز معما: دختری، کفشی، و کشفی ترسناک:
در تاریخ ۲۰ اوت ۲۰۰۷، دختری در جزیرهای در بریتیشکلمبیای کانادا در حال قدمزدن در ساحل بود که چشمش به یک لنگه کفش آدیداس افتاد. کنجکاوی او باعث شد سراغ کفش برود و با دیدن جوراب داخل آن، آن را باز کند؛ اما آنچه دید، صحنهای وحشتناک بود: یک پای انسانی، سالم ولی قطعشده. کارشناسان تأیید کردند پا در اثر تجزیه در آب از بدن جدا شده ولی نتوانستند هویت صاحب آن را مشخص کنند.
موج دوم: سگ، کفش، و زوجی حیرتزده:
شش روز بعد، در جزیره گابریولا، سگی یک کفش ورزشی را به دهان گرفته و در ساحل اینسو و آنسو میبرد. زوجی که شاهد این صحنه بودند، با دیدن کفش رهاشده متوجه شدند پای دیگری درون آن است. اینبار نیز هیچ ارتباطی میان این پا و مورد قبلی یافت نشد، جز یک نکته: هر دو در کفشهای ورزشی مدل قدیمی قرار داشتند.
تکرار بیدلیل: پاهای بیشتر، سوالات بیشتر:
در ادامه، پلیس در نقاط مختلفی چون جزیره والدس، کارکلند، وستهام، ریچموند، ویدبی و تاکوما با پاهای دیگری روبهرو شد. گاه جنسیت قربانیها متفاوت بود، گاه پاها متعلق به یک نفر اما جدا افتاده، و گاه مدل کفشها و سال تولیدشان به شناسایی کمک نمیکرد. برخی از این پاها به زوجها یا خانوادههایی مرتبط بودند، اما اکثرشان همچنان بینام باقی ماندهاند.
نظریههای علمی، فرضیههای تاریک:
با داغشدن این پرونده، رسانهها گمانهزنیهای مختلفی مطرح کردند؛ از قاتل سریالی گرفته تا طوفانهای طبیعی، سقوط هواپیما یا حتی پیامدهای سونامی آسیا در سال ۲۰۰۴.
پلیس و پزشکان قانونی نیز نظریههایی از جمله احتمال جدایی پا از بدن به دلیل ضعف استخوانهای قوزک و فشار آب مطرح کردند اما هیچکدام قانعکننده نبودند.
گرههایی که باز نشدند:
تنها در سال ۲۰۱۱، دو مورد با کمک آزمایشهای ژنتیکی شناسایی شدند: زنی که سالها قبل خودکشی کرده بود. این موضوع فرضیهی جدیدی را پیش کشید آیا بقیه پاها نیز متعلق به قربانیان خودکشی بودند؟ اگر بله، چرا فقط پاها باقی ماندهاند؟ و چرا همه در کفشهای کتانی قرار داشتند؟
یک معمای باز: آیا پایان دارد؟
با وجود گذشت سالها، هنوز هم امکان پیدا شدن پاهای جدید وجود دارد. هیچگاه قاتلی معرفی نشد، هیچ ارتباطی میان قربانیان برقرار نشد و رمز کفشهای ورزشی همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. در نهایت، پاهای ناشناس نهتنها معمایی در گزارشهای پلیس، بلکه سوژهای پررنگ در داستانهای جنایی و رمزآلود باقی ماندهاند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: