✾ دفتر اپیزود ✎ سفر به سوی خویش| سبا مولودی | دل‌نگار راشای

[Saba molodi]

امید تقلا می‌کند برای روییدن!​

وقتی امید نداشته باشی، زندگی برایت بی‌معناست.
همچون درختی که بی شاخ و برگ هستی، در باد سرد روزگار خشک و بی‌جان می‌ایستی.
اما امید تقلا می‌کند برای روییدن!
مثل بذری که حتی در سخت‌ترین خاک‌ها، با یک قطره آب دوباره جان می‌گیرد.
این امید، ریشه‌ای پنهان است که با هر نفس، خود را به سوی نور می‌کشد و به تو یادآوری می‌کند، که هنوز چیزی برای انتظار داری.
هر روز که با امید بیدار می‌شوی، انگار برگ‌های تازه‌ای به شاخه‌های وجودت اضافه می‌شود.
این حس، مثل طلوع خورشید است که تاریکی را می‌شکند و به تو می‌گوید:
«امروز هم می‌توانی شروع کنی.»
امید، نه فقط یک آرزو، بلکه نیرویی است که تو را به حرکت وا می‌دارد، حتی وقتی...

برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.

 

« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »

[Saba molodi]

نجوای کافی بودن​

لحظات به سختی می‌گذشت،
همیشه از خود می‌پرسیدم:
چرا هیچ‌وقت بی‌نقص نبودم؟
چرا همیشه شکست خوردم؟
منم دلم می‌خواهد مثل خیلی‌ها به آرزوهایم برسم.
تصمیم گرفتم که خودم را عوض کنم.
زمزمه کردم:
هیچ‌کس بی‌نقص نیست.
باید کاری کنیم،
که در هر نفس، حتی اگر لرزان، خودمان را کافی ببینیم.
باید یاد بگیریم که نقص‌هایمان، نه دیوار، که پنجره‌هایی‌اند به سوی خویش.
کمال‌گرایی،
مثل باد سردی‌ست، که در کوچه‌های ذهنم می‌وزد.
هر بار که دست به قلم می‌برم، هر بار که قدمی به سوی رویایم برمی‌دارم،
صدایی آرام، اما بی‌رحم، در گوشم زمزمه می‌کند:
«این کافی نیست. تو کافی نیستی. باید بی‌نقص باشی.»
مثل نقاشی‌ای که هرگز تمام نمی‌شود،
هر خط را پاک می‌کنم، هر رنگ را تغییر...

برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.

 

« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »