چرا برخی قاتلان زنجیرهای به پلیس نامه مینویسند؟
[بازی با پلیس]
تصور کن یه قاتل زنجیرهای تو تاریکی قایم شده، ولی بهجای سکوت، قلم برمیداره و برای پلیس نامه مینویسه. چرا؟ قاتلایی مثل زودیاک یا دنیس ریدر (BTK) با نامههاشون پلیس رو مسخره میکردن، سرنخهای گمراهکننده میدادن، یا حتی از جنایتهاشون تعریف میکردن. این کار مثل یه بازی گربه و موشه. روانشناسا میگن این قاتلا دنبال هیجانن، انگار میخوان نشون بدن از پلیس باهوشترن. مثلاً زودیاک تو دهه ۶۰ تو کالیفرنیا با نامههای رمزدارش کل FBI رو سر کار گذاشت.
[نیاز به دیده شدن]
بیشتر قاتلای زنجیرهای که نامه مینویسن، مثل جک قصاب یا پسر سام، یه حس عمیق نیاز به توجه دارن. اونا میخوان اسمشون تو روزنامهها باشه، مردم ازشون بترسن، و پلیس بهشون اهمیت بده. روانشناسی جنایی میگه این رفتار از نارسیسیسم میاد. مثلاً BTK، که تو کانزاس دهها نفر رو کشت، نامههایی به رسانهها میفرستاد تا مطمئن بشه همه دارن دربارهش حرف میزنن. این آدما انگار معتاد شهرتن.
[کنترل و قدرت]
نامه نوشتن به پلیس یه جور نشون دادن قدرته. قاتلا با این کار به پلیس میگن: «من یه قدم جلوتونم.» مثلاً قاتل زودیاک تو نامههاش جزئیاتی از قتلهاش میداد که فقط قاتل واقعی میتونست بدونه. این کار حس کنترل بهشون میده، چون اونا تصمیم میگیرن چی رو کی لو بدن. روانشناسا میگن این رفتار تو قاتلایی که اختلال شخصیت ضداجتماعی دارن شایعه، چون اونا عاشق بازی کردن با احساسات بقیهان.
[اشتباهات مرگبار]
جالبه که همین نامهها گاهی قاتلا رو لو میدن. BTK بعد از سالها سکوت، تو سال ۲۰۰۴ یه دیسکت برای پلیس فرستاد که متادیتاش به کامپیوتر کلیساش ردیابی شد. دنیس ریدر فکر میکرد خیلی زرنگه، ولی تکنولوژی کارشو ساخت. یا قاتل خوشحال (Happy Face Killer) که با نامههاش به رسانهها اعتراف کرد و گیر افتاد. این نشون میده غرور این قاتلا گاهی پاشونو میگیره.
[تأثیر بر جامعه]
نامههای قاتلا فقط پلیس رو دیوونه نمیکنه، کل جامعه رو به هم میریزه. وقتی زودیاک نامههاشو به روزنامهها میفرستاد، مردم سانفرانسیسکو از ترس شبها تو خونه میموندن. رسانهها هم این نامهها رو پخش میکنن، که گاهی باعث ترس عمومی بیشتر میشه. جرمشناسا میگن این کار قاتلا یه جور تروریسم روانیه، چون هدفش فقط کشتن نیست، بلکه پخش ترسه.
[آیا میشه جلوی این رفتار رو گرفت؟]
روانشناسا میگن برای پیشگیری، باید روی شناسایی زودهنگام رفتارهای ضداجتماعی تو جوونا کار کرد. برنامههای مشاوره تو مدارس میتونه کمک کنه بچههایی که حس انزوا یا خشم دارن، به موقع درمان بشن. اما وقتی یه قاتل زنجیرهای شروع به نامه نوشتن میکنه، پلیس فقط باید صبور باشه و منتظر اشتباه قاتل بمونه.
[سؤال از شما...]
فکر میکنید چرا قاتلا اینقدر دوست دارن با پلیس بازی کنن؟ به نظرتون رسانهها باید نامههای قاتلا رو پخش کنن یا نه؟
[نظر من]
این موضوع مثل یه فیلم ترسناکه که نمیتونی چشم ازش برداری. اینکه یه قاتل تو تاریکی قایم میشه و برای پلیس نامه مینویسه، مو به تنم سیخ میکنه. انگار اونا دارن با کل دنیا بازی میکنن. خوشحالم که تکنولوژی حالا میتونه این آدما رو گیر بندازه، ولی کاش میشد جلوی این ذهنهای تاریک رو از همون اول گرفت. این داستان بهم یادآوری کرد که باید به رفتارای عجیب دور و برمون بیشتر دقت کنیم.