طلایه
[ خَسْتِه دِلاٰنْ ]
کادر مدیریت راشای
► ♛ مدیر کل راشای ♛ ◄
𓆩♡𓆪 الماس پرسوناژ 𓆩♡𓆪
⁂ سَرَهیدگان ⁂
✤ دیزاینر سطح ۱ ✐
⚜ تیم آنالیز ⚜
☯ اوتاکو ☯
☠ کارآگاه پرونده ☠

◀نام این رمان: عاشقم باشداستان درباره دختری به اسم شقایق خواهرش با یه پسر پولدار ازدواج کرده وقتی پسر عموش از خارج میاد از شوهرش جدا میشه و با عشق قدیمیش که پسر عموش ازدواج میکنه شقایق میره خانه شوهر خواهر سابقش به هوای این که باهاش انگلیسی کار کنه بعد از چند وقت به شوهر سابق خواهرش میگه که عاشقش هست پسره به شقایق میگه دیگه نیاد خونه اش شقایق گوشه گیر میشه...

█ 92. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: گناهکار سجاده نشینموضوع درباره یه دختر بـدکـاره هست که ی روز ب خونه یه مرده می ره و مرده بهش کمک میکنه تا مسیر زندگیش عوض بشه و بعدش عاشق هم میشن و مرد هم قبلا ازدواج کرده بود دوتا بچه بزرگ داره از زن قبلیش پدر و مادر پسره هم خیلی ادمای خوبی هستن خیرن یه خونه هم برای کودکان بهزیستی دارن که این دختره هم یه مدت می ره اونجا اگه اشتباه نکنم اسم پسره امیره اخرشم با همه ی مشکلاتی که پیش میاد با دختره باهم ازدواج میکنن...

█ 93. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: اگر چه اجبار بوددختره توی مهمونی بهش تجـ*ـاوز میشه و وقتی پلیس وارد خونه میشه میندازه گردن پسری که میاد کمکش کنه و پسره هم نامزدیش بهم میخوره و مجبور میشه با دختره ازدواج کنه.

█ 94. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: در وجه لعل از بهار برادرانداستانش با اخراج دختره از شرکت شروع میشه رئیسش هم دوست پسرش بود که دختره وفتی میخواد خارج بشه از شرکت رابطشونو لو میده
با خانواده پدریش رتبطه ای نداره دختره خیلیم میترسه ازشون ی پسر عمه داره ک ازش برای خرید خونه پول گرفته یادمه پسر عمهه انگار متهم میشه فرار میکنه میاد خونه دختره میمونه ی مدت ک عاشق هم میشن...

█ 95. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: من تکرار نمیشوم از m_alizadehbirjandiدختر مال پرورشگاه بود بعد شوهرش صحنه سازی میکنه که ورشکست شده که دختره طلاق بگیره بعد طلاق دختر میره خونه یکی از مربیای پرورشگاه که اسمش خاله زهرا بود که به پسرم داشت که پسره با دختر خاله شوهر سابق دختره ازدواج میکنه.

█ 96. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: آبنبات چوبیدر مورد ی دختره ک خانواده پیری داره و مجبور میشه با ی پسر یا نامزد بکنه یا دوست دخترش بشه نمی دونم که پسره دوسش داره و همش ی اتو ازش داره که یادم نیس چیه و همش دختره رو مجبور میکنه اخر شب یواشکی خانوادش بره ببینتش در صورتی ک دختره اولش دوسش نداره ولی پسره دوسش داره و در اخر عاشق هم میشن.

█ 97. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: عود از شیدا شفقدختره ایرانیه و از خانوادش فرار کرده و رفته خارج اونجا دزدیده میشه و به یکی از قبایل اعراب فروخته میشه ،و با پسری ازدواج میکنه که جانشین ریییس قبیلست...

█ 98. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: هیچکس مثل تو نبود از آرام رضاییدختر و پسره از بچگی باهم دوست بودن دختره بچگیاش خیلی چاق بود و پسره خیلی لاغر بزرگ ک شدن دختره خیلی لاغر کرده بخاطر این لاغری سریعشم همش میفته زمین و هردوشون استاد یه دانشگاه میشن و بعد چند سال دوباره همو میبینن عاشق هم میشن فقط یادمه اسم دوست صمیمی پسره که اونم استاد دانشگاه بود کیا مهربان بوده.

█ 99. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: اعدام یا انتقامخانم و آقا شب مهمونی موقع برگشت به خونه(آقا مـسـ*ـت بوده)با یه خانم تصادف میکنن و خانمه میمیره بعدش خانم برای اینکه رضایت شوهر اون خانمه فوت شده رو بگیره میگه هر کاری بگی میکنم و آقام بهش میگه چون بچه ام مادر نداره باید از همسرت جدا بشی و باهام ازدواج کنی ،خانمه اولش راضی نمیشه اما در نهایت باهاش ازدواج میکنه.

█ 100. توضیح و خلاصه رمان:
◀نام این رمان: شیدای من از soratyroozدختره، بچه ناتنیه یه خانواده ست که پسرشون رفته خارج بعد پدر و مادره می میرن این پسره میاد ایران فکر کنم اسمش شاهرخ بود
بعد این دو تا عاشق هم میشن با اینگه از هم بدشون میومد. با اینکه خواهر برادر ناتنی بودن بعد می فهمن می تونن ازدواج کنن
