بسم رب القلم...
«ترتیب ژانرهای اصلی اثر»
اختصاصی انجمن راشای.

اصل مطلبمون:
مرحله اولی که همه ما باید بهش توجه کنیم، ترتیب ژانر هست، به همین خاطر باید وارد دنیای ژانرها بشیم، در یک داستان یا روایت به دو دستهی اصلی و فرعی... .
قدم اول:
تشخیص و چینش ژانر اصلی و فرعی:
توی هر داستانی، معمولاً یک ژانر «غالب» داریم که ساختار، روایت و فضای کلی اثر رو شکل میده. ژانرهای دیگه ممکنه مکمل باشن یا در خدمت ژانر اصلی. مثلاً اگر داستانی درباره روابط عاشقانه در کنار مشکلات اجتماعی مثل فقر، تبعیض و... باشه، باید بررسی کنیم: آیا تمرکز اصلی ما روی رابطه عاشقانهست؟ ژانر اصلی: عاشقانه. یا آیا رابطه عاشقانه فقط یه ابزاره برای نشون دادن مسائل اجتماعی؟ ژانر اصلی: اجتماعی. نمونه این بحث، رمان بامداد خمار به قلم فتانه حاج سید جوادی که تمرکز روی رابطهای عاشقانه در زمان تاریخی خودش هست که ژانرها به ترتیب عاشقانه، اجتماعی درنظر گرفته شدن. این نشون دهنده این هست که مخاطب بیشتر درگیر عاشقانههای رمان میشه تا موضوعات اجتماعی.
حالا از خودت بپرس.
داستان بیشتر میخواد احساسات و روابط رو نشون بده یا ساختارهای اجتماعی رو نقد کنه؟ پایان داستان به حل مسئله اجتماعی ختم میشه یا به سرنوشت عاشقانه شخصیتها؟ اگر هدف اصلی نقد اجتماعی باشه: اجتماعی، عاشقانه. اگر هدف اصلی، نمایش عشق باشه در بستر اجتماع: عاشقانه، اجتماعی.
لحن داستان، کمککننده اصلی هست.
اگر فضای داستان بیشتر احساسی و درونی باشه، عاشقانه غالبه. اگر فضای داستان بیشتر جدی، انتقادی باشه، اجتماعی غالبه. ترتیب ژانرها باید بازتابی باشه از تجربهای که مخاطب قراره داشته باشه. اگه مخاطب اول با عشق درگیر میشه و بعد با مسائل اجتماعی، ترتیب باید همین باشه.
«غالب» یعنی چیزی که برتری داره، بیشتر دیده میشه، یا نقش اصلی رو ایفا میکنه. در زمینه ژانر رمان، وقتی میگیم «ژانر غالب»، منظورمون اون ژانریه که بیشترین تأثیر رو در روایت داستان داره، فضای کلی داستان رو شکل میده، مخاطب بیشتر با اون حس و حال درگیر میشه و اگر اون ژانر رو حذف کنیم، داستان دیگه معنا نداره.
یه مثال ساده بزنیم:
رمان درباره دختریه که عاشق یه پسر میشه، ولی خانوادهاش به خاطر تفاوت طبقاتی مخالفت میکنن. در طول داستان، بیشتر تمرکز روی احساسات، رابطه عاشقانه، و کشمکشهای عاطفیه.
در اینجا ژانر غالب: عاشقانه
ژانر فرعی: اجتماعی (چون مسائل اجتماعی مثل تفاوت طبقاتی در حاشیه هستن)
پس ترتیب ژانر میشه: عاشقانه، اجتماعی.
چطور ژانر غالب رو پیدا کنیم؟
داستان بیشتر درباره چیه؟
مخاطب بیشتر با کدوم حس درگیر میشه؟
اگر یکی از ژانرها حذف بشه، داستان هنوز معنا داره؟
«ترتیب ژانرهای اصلی اثر»
اختصاصی انجمن راشای.

اصل مطلبمون:
مرحله اولی که همه ما باید بهش توجه کنیم، ترتیب ژانر هست، به همین خاطر باید وارد دنیای ژانرها بشیم، در یک داستان یا روایت به دو دستهی اصلی و فرعی... .
قدم اول:
تشخیص و چینش ژانر اصلی و فرعی:
توی هر داستانی، معمولاً یک ژانر «غالب» داریم که ساختار، روایت و فضای کلی اثر رو شکل میده. ژانرهای دیگه ممکنه مکمل باشن یا در خدمت ژانر اصلی. مثلاً اگر داستانی درباره روابط عاشقانه در کنار مشکلات اجتماعی مثل فقر، تبعیض و... باشه، باید بررسی کنیم: آیا تمرکز اصلی ما روی رابطه عاشقانهست؟ ژانر اصلی: عاشقانه. یا آیا رابطه عاشقانه فقط یه ابزاره برای نشون دادن مسائل اجتماعی؟ ژانر اصلی: اجتماعی. نمونه این بحث، رمان بامداد خمار به قلم فتانه حاج سید جوادی که تمرکز روی رابطهای عاشقانه در زمان تاریخی خودش هست که ژانرها به ترتیب عاشقانه، اجتماعی درنظر گرفته شدن. این نشون دهنده این هست که مخاطب بیشتر درگیر عاشقانههای رمان میشه تا موضوعات اجتماعی.
حالا از خودت بپرس.
داستان بیشتر میخواد احساسات و روابط رو نشون بده یا ساختارهای اجتماعی رو نقد کنه؟ پایان داستان به حل مسئله اجتماعی ختم میشه یا به سرنوشت عاشقانه شخصیتها؟ اگر هدف اصلی نقد اجتماعی باشه: اجتماعی، عاشقانه. اگر هدف اصلی، نمایش عشق باشه در بستر اجتماع: عاشقانه، اجتماعی.
لحن داستان، کمککننده اصلی هست.
اگر فضای داستان بیشتر احساسی و درونی باشه، عاشقانه غالبه. اگر فضای داستان بیشتر جدی، انتقادی باشه، اجتماعی غالبه. ترتیب ژانرها باید بازتابی باشه از تجربهای که مخاطب قراره داشته باشه. اگه مخاطب اول با عشق درگیر میشه و بعد با مسائل اجتماعی، ترتیب باید همین باشه.
«غالب» یعنی چیزی که برتری داره، بیشتر دیده میشه، یا نقش اصلی رو ایفا میکنه. در زمینه ژانر رمان، وقتی میگیم «ژانر غالب»، منظورمون اون ژانریه که بیشترین تأثیر رو در روایت داستان داره، فضای کلی داستان رو شکل میده، مخاطب بیشتر با اون حس و حال درگیر میشه و اگر اون ژانر رو حذف کنیم، داستان دیگه معنا نداره.
یه مثال ساده بزنیم:
رمان درباره دختریه که عاشق یه پسر میشه، ولی خانوادهاش به خاطر تفاوت طبقاتی مخالفت میکنن. در طول داستان، بیشتر تمرکز روی احساسات، رابطه عاشقانه، و کشمکشهای عاطفیه.
در اینجا ژانر غالب: عاشقانه
ژانر فرعی: اجتماعی (چون مسائل اجتماعی مثل تفاوت طبقاتی در حاشیه هستن)
پس ترتیب ژانر میشه: عاشقانه، اجتماعی.
چطور ژانر غالب رو پیدا کنیم؟
داستان بیشتر درباره چیه؟
مخاطب بیشتر با کدوم حس درگیر میشه؟
اگر یکی از ژانرها حذف بشه، داستان هنوز معنا داره؟