نتایح جستجو

  1. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    روح من زخم خورده است. هرروز با درد و غصه‌ای که درونم است، بیدار می‌شوم. این دردی‌ست که هیچ‌کس نمی‌تواند به‌من کمک کند. احساس می‌کنم که به تنهایی در این درد فرو رفته‌ام. گاهی اوقات فکر می‌کنم که این درد هیچ‌وقت نخواهد رفت. هیچ‌وقت نخواهم توانست از این درد خلاص شوم. هیچ‌کس نمی‌تواند به‌من کمک کند...
  2. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    زندگی چیست، جز یک بازی پوچ که هرکسی بازی خودش را می‌بازد. گاهی شادی و گاهی غم می‌آورد و هرگز نمی‌گذارد برای ما آرامش بسازد.
  3. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    امروز دلم تنگ از درد عشق است. این دردی‌ست که هرروز با من است و هرروز بیشتر می‌شود. دلم می‌خواهد این درد را فراموش کند؛ اما هرچه می‌خواهم، همان درد بیشتر می‌شود؛ اما من تصمیم گرفتم دیگر این درد را تحمل نکنم. من می‌خواهم به خودم وفادار بمانم و دیگر دلم را به کسی نبندم. این تصمیم سختی است؛ اما من...
  4. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    گاهی زمان می‌ایستد. نگاهم به دور دست‌ها می‌رود و در عمق وجودم با یک نجوای دلی زمزمه می‌کنم: «زندگی! تو آمیخته‌ای از پیچ‌و‌خم‌ها و راستاهایی که گاه مرزشان باهم می‌آمیزد. تو هم‌چون رودی هستی که گاهی آرام می‌چرخی و گه‌گاهی سرش و خروشان. در چنگال تو، لحظه‌هایی از شور و هیجان را تجربه کرده‌ام؛ لحظاتی...
  5. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    زندگی، بی‌رحم است. به‌شکل خاموشی، آرام می‌جنگد و پس از همه‌ی تلاش‌ها، به معنای واقعیِ سرزنش می‌کند. من در این تئاترِ بی‌پایانِ دردها، نقشی بی‌خطا را بازی می‌کنم. دستانِ تنها، قلبم را می‌نوازند و در تاریکیِ حضورم، نوری نمی‌درخشاند. اما به‌هرحال، هنوز امیدوارم! هنوز در دلِ این تاریکی، پرنیانی...
  6. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    در دام زندگیِ تاریک و غمگینم هستم. هیاهوی روزمرگی، من را در بیابانی از خستگی و تنهایی گرفتار کرده است. قدم‌هایی که می‌گذارم، سنگین بوده و هرروز، با دستمالی پر از اشک‌ها به روحم جنگل‌هایی از درد می‌بندم. زندگی، مثل بادی است که شدیداً نفس می‌کشد و دوباره می‌رود. ما می‌جنگیم، می‌تلاشیم و پابه‌پای...
  7. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ زخم روح | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    بسم رب القلم نام دلنوشته: زخم روح ژانر : عاشقانه، تراژدی نویسنده: علی برادر خدام خسروشاهی مقدمه: در دام زندگیِ تاریک و غمگینم هستم. هیاهوی روزمرگی، من را در بیابانی از خستگی و تنهایی گرفتار کرده‌ است. قدم‌هایی که می‌گذارم، سنگین بوده و هرروز، با دستمالی پر از اشک‌ها به روحم جنگل‌هایی از درد می‌بندم.
  8. علی برادر خدام خسروشاهی

    دعا کنید مقالم بره توی دپارتمان مهندسی پزشکی زودتر :)

    دعا کنید مقالم بره توی دپارتمان مهندسی پزشکی زودتر :)
  9. علی برادر خدام خسروشاهی

    ۩ کتاب آموزشی در حال تایپ ✎ قدرت پنهان موافقت | علی برادر خدام خسروشاهی

    📗 فصل ۱۴: زمان‌بندی روانی مناسب برای مطرح‌کردن درخواست در این فصل، به بررسی اهمیت زمان‌بندی در موفقیت درخواست‌ها می‌پردازیم. تحقیقات روان‌شناسی نشان می‌دهند که زمان مطرح‌کردن یک درخواست می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر احتمال پذیرش آن داشته باشد. با درک الگوهای زمانی و روانی مخاطبان، می‌توان شانس...
  10. علی برادر خدام خسروشاهی

    البته یهو میبینی یه اپیزود مثل پژواک سکوت یهو کامل ممکنه بیاد چون مینویسم یهویی میزارم برخی موارد

    البته یهو میبینی یه اپیزود مثل پژواک سکوت یهو کامل ممکنه بیاد چون مینویسم یهویی میزارم برخی موارد
  11. علی برادر خدام خسروشاهی

    سلام خوبی 😂😁 این کارا برای چند سال پیشه کپی پیست میکنم

    سلام خوبی 😂😁 این کارا برای چند سال پیشه کپی پیست میکنم
  12. علی برادر خدام خسروشاهی

    ۩ کتاب آموزشی در حال تایپ ✎ قدرت پنهان موافقت | علی برادر خدام خسروشاهی

    📘 فصل 13: استفاده از زبان بدن در القای پیام‌های مثبت (نفوذ خاموش از طریق سیگنال‌های غیرکلامی) ۱. مقدمه: پیش از آن‌که کلمات بگویند، بدن می‌گوید پیش از آن‌که دهان باز شود، بدن ما سخن گفته است. تحقیقات نشان داده‌اند که بخش قابل‌توجهی از تأثیرگذاری ارتباطات انسانی، نه از طریق واژه‌ها بلکه از...
  13. علی برادر خدام خسروشاهی

    ۩ کتاب آموزشی در حال تایپ ✎ قدرت پنهان موافقت | علی برادر خدام خسروشاهی

    فصل 12: ایجاد همدلی و اعتماد برای تسهیل پذیرش ۱. مقدمه: چرا همدلی و اعتماد کلید «بله» هستند؟ در هر رابطه انسانی، پیش از آن‌که تحلیل منطقی آغاز شود، ذهن انسان به‌دنبال یک پرسش بنیادین می‌گردد: «آیا می‌توانم به این شخص اعتماد کنم؟» اگر پاسخ ناخودآگاه این پرسش «بله» باشد، احتمال پذیرش درخواست...
  14. علی برادر خدام خسروشاهی

    ۩ کتاب آموزشی در حال تایپ ✎ قدرت پنهان موافقت | علی برادر خدام خسروشاهی

    ۱. مقدمه: چرا ذهن انسان به گام‌های کوچک یا درخواست‌های بزرگ پاسخ می‌دهد؟ ذهن انسان به‌صورت طبیعی برای حفظ هماهنگی درونی (Cognitive Consistency) و پرهیز از احساس گناه، تعارض یا بی‌ثباتی، تلاش می‌کند رفتارهایش را با انتخاب‌های قبلی‌اش هماهنگ سازد. این تمایل روان‌شناختی، زمینه‌ی پذیرش بسیاری از...
  15. علی برادر خدام خسروشاهی

    ۩ کتاب آموزشی در حال تایپ ✎ قدرت پنهان موافقت | علی برادر خدام خسروشاهی

    📘 فصل ۹: ساختار ناخودآگاه و تأثیرات آن بر انتخاب‌های خودکار (ذهنی که پاسخ می‌دهد، پیش از آن‌که آگاه شویم) ۱. مقدمه: آیا ما واقعاً انتخاب می‌کنیم؟ زمانی که کسی از ما درخواستی می‌کند و ما در لحظه پاسخ «بله» یا «نه» می‌دهیم، معمولاً باور داریم که این تصمیم، نتیجه‌ی تفکر منطقی، تحلیل سریع و...
  16. علی برادر خدام خسروشاهی

    ۩ کتاب آموزشی در حال تایپ ✎ قدرت پنهان موافقت | علی برادر خدام خسروشاهی

    📘 فصل ۸: رابطه میان ترس و رضایت‌طلبی در موافقت‌های ناخواسته (چرا گاهی «بله» می‌گوییم، وقتی درونمان فریاد می‌زند «نه»؟) ۱. مقدمه: توافقی که از دلِ اضطراب برمی‌خیزد در زندگی روزمره، بسیاری از انسان‌ها بارها با درخواست‌هایی مواجه می‌شوند که واقعاً تمایلی به پذیرفتن آن‌ها ندارند. اما با این...
  17. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دنیا | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    چقدر خسته‌ام. از مرگ خسته‌ام! نه، نه مرگ جسمی، بلکه مرگ اعتماد. وقتی به دیگران اعتماد می‌کنی، گویی قلبت را در دستانشان می‌گذاری، اما چه غم‌انگیز است که گاهی همان دستان، تفنگی می‌شوند به سمت قلبت. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که هر روز با وعده‌های توخالی و لبخند‌های فریبنده احاطه شده‌ایم. به هر یک...
  18. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دنیا | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    در آن لحظه تاریک و غمگین با چشمانی پر از اشک با دلی پر از درد خداحافظی را گفتیم پرده‌ی ابر‌ها بر دلمان فرو شد صدای باد بر دلمان نالید لحظه‌ی خداحافظی در دلمان آتشی روشن کرد لبخندی تلخ بر لبان ما نشست گفتیم خداحافظ به گذشته‌ی خوش خاطراتی از عشق و زمان‌های خوب با همان غم و درد به یاد آوردیم...
  19. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دنیا | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    باران، آنقدر غمگین و دردناک است که به سادگی نمی‌توان از آن فرار کرد. همه چیز را با خودش می‌برد، از جمله‌امید و شادی ما. هر قطره باران، ما را به یاد خاطراتی میاندازد که دلمان می‌خواست فراموش کند. باران، همیشه با خودش غم و اندوه می‌آورد. هر بار که باران می‌بارد، من همراه آن دلم را به سمت گذشته...
  20. علی برادر خدام خسروشاهی

    ❃ دفتر دلنوشته ✎ دنیا | علی خسروشاهی | دل‌نگار راشای

    زندگی مثل یک بازی پر از شکست و پیروزی است. هر روز با شکست‌ها و پیروزی‌های جدید روبرو می‌شویم. اما گاهی این شکست‌ها آنقدر سخت و دردناک است که نمی‌توانیم به سادگی از آن‌ها عبور کنیم. دنیا نیز مثل یک سراب است. هرگز نمی‌توان به آن اعتماد کرد. ما هرگز نمی‌توانیم بگوییم که چه اتفاقی در آینده خواهد...
عقب
بالا