♣ داستان کوتاه در حال تایپ ✎ آوای گور|سبا مولودی|نویسنده راشای

آوای گور|سبا مولودی|نویسنده راشای
◀ نام داستان کوتاه
آوای گور
◀ نام نویسنده
سبا مولودی
◀ ژانر / سبک
جنایی_ معمایی_ترسناک

پارت:۱۰​

آن را تا حد امکان بالا بردم و به زمین کوبیدم.
طلسم هنوز مثل قبل بود، این کارا برای سومین بار انجام دادم، شکست!
بدون اینکه توجهی به آن بکنم، به راهم ادامه دادم، هر دقیقه ای که در اینجا می ماندم ترسم کمتر و کمتر می‌شد.همینطور که می رفتم به اتاقکی رسیدم، دستگیره را به آرامی فشار دادم و وارد شدم. اطراف را نگاه کردم ؛ ناگهان چشمانم به کتابی سیاه رنگ خورد. روی جلدش همان علامت با جوهر قرمز کشیده شده بود و با پس زمینه سیاه! مثل کتاب نفرین شده‌ای بود، که خوانده بودم. یک دفعه نجوایی را شنیدم: 《تو باید بمیری نورا》
با وحشت پشت سرم را نگاه کردم اما کسی را پیدا نکردم...
کمی ترسیدم، ولی کنجکاوی‌ام من را مجبور کرد تا کتاب را بازکنم. صفحه‌ای پاره از آن جدا شد و روی زمین...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
عقب
بالا