×متوقف شده× تنافُر | مینا مرادی | نویسنده راشای

تنافُر | مینا مرادی | نویسنده راشای
نیاز ابرویی بالا انداخت و منتظر ادامه‌ی حرف نغمه ماند.
- من بیشتر از یک سال این دختر بیچاره رو بازی دادم که ازش اطلاعات بگیرم. گناه داره!
- خب!؟
- خب به جمالت! میگم روحیه‌ی دختره حساسه. می‌ترسم افسرده مفسرده شه دردسر شه برام.
نیاز چانه‌ای بالا انداخت و با کلافگی دستی به پیشانی کشید.
- نترس! هیچیش نمیشه. درضمن من با دخترا کاری ندارم. من هدفم پسره‌ست و بس.
چهره و حرف‌های نغمه رنگ التماس گرفت، خود را جلو کشید و دست راستش را روی دست نیاز گذاشت.
- قربونت برم نیاز جونم. این پسر روانیه. آدم خیلی خطرناکیه. بیا بی‌خیال شو.
نیاز با خونسردی از جایش بلند شد و به سمت پنجره رفت و به آسمانِ در حال روشن شدن چشم دوخت.
- با دختره به‌ هم بزن. پیجت رو هم پاک کن. تا این‌جا خیلی کمکم کردی، دیگه کافیه!
نغمه به سرعت بلند شد و به کنار نیاز رفت، به او تکیه کرد تا مثل همیشه پناهگاهش باشد. نوازش دست نیاز را که روی گودی کمرش حس کرد، زبان گشود:
- دخترا دارن میرن بارسلون... پسره میره مادرید.
دست نیاز از حرکت نوازش‌وارش ایستاد. نغمه خوب می‌دانست که دوستش تشنه‌ی اطلاعات، از حاکمِ کابوس‌های شبانه‌ است.
- دو هفته‌ی دیگه میرن. نیوشا می‌گفت داداشش مادرید کار داره. یه قرار ملاقات مهم؛ با یه آدم کله‌گنده. بعد از این‌که کارش تموم شد میاد پیششون.
نیاز نفس عمیقی کشید.
- نگفت با کی و کجا؟
- فقط گفت صومعه.
صدای پوزخند نیاز، نغمه را هراسان کرد و گَردِ ترس را روی چهره‌اش پاشید. کمی خود را از نیاز فاصله داد و به چهره‌اش دقیق شد.
- چی توی سرته نیاز؟
نیاز لبخندی ملیح روی ل*ب نشاند و دستی به بازوی نغمه کشید.
- از اون موقع که رفتی توی جلد پسر و به نیوشا پیام دادی، نگران این بودم که بفهمی هدفم چیه؛ اما ازت انتظار دارم هر اتفاقی هم افتاد این راز بین خودمون بمونه، حق نداری بگی از چیزی خبر داشتی. شتر دیدی، ندیدی!
زنگ صدای نغمه ناقوس ترس و وحشت را به صدا درآورد.
- خواهش می‌کنم نیاز. عرشیا دیوونه‌ست.
- نه به اندازه من!
- مناقصه‌ها از دستش رفت بسه.
- هدف من شهرت و شرکتشه.
و هر دو سکوت را به سخن ترجیح دادند. نغمه به عاقبت کار می‌اندیشید و نیاز به انتقامی که صدای زنگ شروعش نواخته شد.
 
« انجمن رمان نویسی / دانلود رمان / تک رمان / انجمن تک رمان / انجمن راشای »
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • برچسب‌ها برچسب‌ها
    انجمن راشای تنافر رمان اجتماعی رمان تنافر رمان عاشقانه سایت و انجمن راشای مینا مرادی
  • عقب
    بالا