TifanI
مدیر ارشد اجرایی + مدیر واحد دیزاین
کادر مدیریت راشای
► ❤ مدیر ارشد اجرایی ❤ ◄
دیزاینر سطح ۲
نویسنده راشای
دلنگار راشای
⚜ تیم آنالیز ⚜
✉ فایلر ✄
♬ پادکستر ☊
- پاچهخوار.
سالی با نیشخند گفت، اما من حتی برنگشتم نگاهش کنم. آویف نگاهی پر از خشم به او انداخت و گفت بیخیالش شوم.
- فکر میکنه از بقیه سرتره.
سالی ادامه داد، ولکن نبود.
- مغز خر خورده.
دندانهایم را بههم فشردم و مدادم را محکمتر در دست گرفتم. او ارزش خشم من را نداشت، حتی اگر در ذهنم داشتم تصور میکردم که برگردم و استبیلو را مستقیم در چشمش فرو کنم. اسمش هم که خیلی برازنده بود.
اما نه، کارهای مهمتری داشتم. باید به فصل بعدی کتاب درسی میپرداختم که هنوز نخوانده بودم. وقتی دید نمیتواند از من واکنشی بگیرد، سرانجام خسته شد و ساکت ماند. با آسودگی نفسی بیرون دادم؛ برای یکبار هم که شده زبان گزندهاش را بسته بود.
بعد از مدرسه، تنها راه خانه را در پیش گرفتم. در ذهنم هزار و یک سخنرانی تمرین...
سالی با نیشخند گفت، اما من حتی برنگشتم نگاهش کنم. آویف نگاهی پر از خشم به او انداخت و گفت بیخیالش شوم.
- فکر میکنه از بقیه سرتره.
سالی ادامه داد، ولکن نبود.
- مغز خر خورده.
دندانهایم را بههم فشردم و مدادم را محکمتر در دست گرفتم. او ارزش خشم من را نداشت، حتی اگر در ذهنم داشتم تصور میکردم که برگردم و استبیلو را مستقیم در چشمش فرو کنم. اسمش هم که خیلی برازنده بود.
اما نه، کارهای مهمتری داشتم. باید به فصل بعدی کتاب درسی میپرداختم که هنوز نخوانده بودم. وقتی دید نمیتواند از من واکنشی بگیرد، سرانجام خسته شد و ساکت ماند. با آسودگی نفسی بیرون دادم؛ برای یکبار هم که شده زبان گزندهاش را بسته بود.
بعد از مدرسه، تنها راه خانه را در پیش گرفتم. در ذهنم هزار و یک سخنرانی تمرین...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبتنام کنید.