- تاریخ ثبتنام
- 2025-05-02
- نوشتهها
- 46
- پسندها
- 118
- امتیازها
- 33
پارت ۱۰
از بس این را تماشا کرده بود که حالش از این بهم میخورد.
از روی زمین بلند شد و به سمت آینه قدی که کنار در بود رفت
نگاهی به چهره و اندام خودش در آینه انداخت، بدنی لاغر انحنادار زیبایی داشت.
این لاغری را مدیون دمنوش گران قیمتی بود که از چین سفارش میداد، رژیم غذایی خاصی که داشت هم بیفایده نبود، و این دو مورد بهم کمک کرده بودند، تا الا در این حد خوش اندام باشد.
عیبی در صورتش نبود. حیف که نمیتوانست در این مهمانی شرکت کند، با آنکه دوستان او قول داده بودند امشب به او کمک خواهند کرد ولی خبری نبود.
تا آنکه ناگهان صدای فریاد آناستازیا از اتاقش بلند شد:
- موش!
در همین حین الا با شنیدن آن صدا امیدی دوباره درون قلبش جوانه زد.
سریعا به سمت در رفت و اما قبل از آنکه دستش را روی دستگیره در...
از بس این را تماشا کرده بود که حالش از این بهم میخورد.
از روی زمین بلند شد و به سمت آینه قدی که کنار در بود رفت
نگاهی به چهره و اندام خودش در آینه انداخت، بدنی لاغر انحنادار زیبایی داشت.
این لاغری را مدیون دمنوش گران قیمتی بود که از چین سفارش میداد، رژیم غذایی خاصی که داشت هم بیفایده نبود، و این دو مورد بهم کمک کرده بودند، تا الا در این حد خوش اندام باشد.
عیبی در صورتش نبود. حیف که نمیتوانست در این مهمانی شرکت کند، با آنکه دوستان او قول داده بودند امشب به او کمک خواهند کرد ولی خبری نبود.
تا آنکه ناگهان صدای فریاد آناستازیا از اتاقش بلند شد:
- موش!
در همین حین الا با شنیدن آن صدا امیدی دوباره درون قلبش جوانه زد.
سریعا به سمت در رفت و اما قبل از آنکه دستش را روی دستگیره در...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبتنام کنید.