- تاریخ ثبتنام
- 2025-05-02
- نوشتهها
- 46
- پسندها
- 118
- امتیازها
- 33
پارت۲۰
هیچ دختر مناسبی برای خودش پیدا نکرده بود، و فکرش پبش دختری بود که دیروز او را دیده بود اما آن دختر با کمک یک پری جادویی گریخت.
همه دخترانی که دعوت شده بودند هیچکدام بوی خوشی مطبوعی نداشتند.
آن دختری که دیشب شکار کرده بود، هم زیبا بود و خون بسیار لذیذی داشت نشان میداد بود آن دختر در خانواده خوبی بزرگ شده و موهبت واقعی را در قلبش جاری بود، اما آن پری سبز پوش ریزه میزه مزاحم شد و اجازه نداد تا از خون گوارای آن دختر لذت ببرد.
با آنکه چند قطره از خونش را نوشیده بود، ولی بسیار برایش دلچسب اعتیادآور بود، وقتی به آن دختر فکر میکرد، دندانهای نیشش درون لثههایش گزگز میکردند.
هنوز مزه خون را زیر زبانش حس میکرد، اما در اثر یک اشتباه احمقانه نامش را نپرسیده بود، وقتی خواست از خون آن...
هیچ دختر مناسبی برای خودش پیدا نکرده بود، و فکرش پبش دختری بود که دیروز او را دیده بود اما آن دختر با کمک یک پری جادویی گریخت.
همه دخترانی که دعوت شده بودند هیچکدام بوی خوشی مطبوعی نداشتند.
آن دختری که دیشب شکار کرده بود، هم زیبا بود و خون بسیار لذیذی داشت نشان میداد بود آن دختر در خانواده خوبی بزرگ شده و موهبت واقعی را در قلبش جاری بود، اما آن پری سبز پوش ریزه میزه مزاحم شد و اجازه نداد تا از خون گوارای آن دختر لذت ببرد.
با آنکه چند قطره از خونش را نوشیده بود، ولی بسیار برایش دلچسب اعتیادآور بود، وقتی به آن دختر فکر میکرد، دندانهای نیشش درون لثههایش گزگز میکردند.
هنوز مزه خون را زیر زبانش حس میکرد، اما در اثر یک اشتباه احمقانه نامش را نپرسیده بود، وقتی خواست از خون آن...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبتنام کنید.