pegah.reaisi
کاندیدای نظارت رمان
کادر مدیریت راشای
𓆩♡𓆪 یاقوت پرسوناژ 𓆩♡𓆪
کاندید مدیریت
نویسنده راشای
صدایش را از پشت سرم درحالی که به دنبالم میآمد شنیدم:
- ولی تاجایی که یادمه ما تو کار گروگان گیری نبودیم!
به سمت آشپزخانه راه کج کردم و بلند ل*ب زدم:
- فعلا که هستید!
پشت سرم وارد آشپزخانه شد و ژاکلین با دیدنش لحظهای تعجب کرد.
شهاب او را بــــغـ.ـــل کرد و پرانرژی ل*ب زد:
- ژاکلین جون خودم چطوره؟!
ژاکلین که حالا از بهت درآمده بود لبخند زد:
- کجا بودی پسرم؟! نگفتی این پیرزن دلش برات تنگ میشه؟!
به کانتر تکیه دادم و به شهاب که اخم محوی بر صورتش نشاند نگریستم.
- پیرزن چیه قربونت بشم؛شما از نفس هم ،خوشگل تر و جوون تری!
چشمانم که گرد شد بلند خندید و ژاکلین نیز با خنده سرتکان داد.
- از دست تو! نیومده میخوای شروع کنی نه؟!
پرحرص به شهاب که با شیطنت ابرو بالا انداخت نگاه کردم و لبانم را برای درآوردن ادایش...
- ولی تاجایی که یادمه ما تو کار گروگان گیری نبودیم!
به سمت آشپزخانه راه کج کردم و بلند ل*ب زدم:
- فعلا که هستید!
پشت سرم وارد آشپزخانه شد و ژاکلین با دیدنش لحظهای تعجب کرد.
شهاب او را بــــغـ.ـــل کرد و پرانرژی ل*ب زد:
- ژاکلین جون خودم چطوره؟!
ژاکلین که حالا از بهت درآمده بود لبخند زد:
- کجا بودی پسرم؟! نگفتی این پیرزن دلش برات تنگ میشه؟!
به کانتر تکیه دادم و به شهاب که اخم محوی بر صورتش نشاند نگریستم.
- پیرزن چیه قربونت بشم؛شما از نفس هم ،خوشگل تر و جوون تری!
چشمانم که گرد شد بلند خندید و ژاکلین نیز با خنده سرتکان داد.
- از دست تو! نیومده میخوای شروع کنی نه؟!
پرحرص به شهاب که با شیطنت ابرو بالا انداخت نگاه کردم و لبانم را برای درآوردن ادایش...
برای مشاهده کامل پست وارد شوید یا ثبتنام کنید.
آخرین ویرایش: